• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : شعر « مي ترسم »
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • پارسي يار : 7 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام خوبيد
    واقعا شعر زيبايي بود خودتون گفتيد؟شعر پرمعنايي بود

    پاسخ

    سلامٌ عليكم / خودم گفتم !؟ ... پ ن پ !! ... دادم يكي برايم گفت !! :) ... خوشحالم كه معنايش را گرفتي !
    + سيد اميرحسين ميرحق جو لنگرودي 
    سلام ، مثل هميشه عالي بود
    پاسخ

    سلام / پيدايت نيت !؟ ... احتمالاً اين شعر تغييراتي خواهد كرد
    + ميم.صاد 

    سلام. شمعي که احرام مي بست پروانه اي در طوافش..... يادش بخير از شاعر اين شعر توقع سرايش شعرهاي ازاين دست مي رودکه ارتباطي بين ابياتش باشد نه بيت هاي مستقل و غير مرتبط به هم با تکيه بر قافيه . مويد باشيد
    پاسخ

    جناب ميم صاد !! ... سلامٌ عليكم / ما در جواني هم نمي توانستيم اين سنگ را بلند كنيم / توضيح شعر در ذهن من طوري است كه بين ابياتش ارتباط هم هست منتها بايد روبرو برايت توضيح دهم !! / با نوشتن نمي شود !! ... ادعايي هم نبوده و نيست ... يا حق
    شعر جالبي بود.
    من هم همينطور ، ولي من با شما يه فرق دارم. نمي ترسم ، راستش يوخده خسته هستم و بي انگيزه ، حوصله ندارم ، به نظرم براي امثالِ من فايده نداره، دستهاي زيادي رو شده و تكراريست، خيره ميشم توو چشمها و آرام حرفهام رو مي زنم.
    آراام...
    پاسخ

    سلام / تشکر / گفتم که اين براي زندگي خودم نيست ! / من هم نمي ترسم / انگيزه هم دارم / خسته هم نيستم !! :)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 94 بهمن 26 نوشته شما با عنوان مي ترسم برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب *سحربانو* و دبير سرويس آن خون شهدا بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.