عید قربان است؛ قربان شما! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عید قربان است؛ قربان شما!

به نام خدا

بر و بچه‌های پایگاه ما چندین سال است که پولهایشان را روی هم می گذارند و روز عید قربان ، قربانی می کنند . فکر می کنم ده سالی است که این طرح جالب در پایگاه ما اجرا می شود . در اجرای این طرح ( با همکاری موسسه خیریه محل ) قربانی را از 1 گوسفند به هفت ، هشت گوسفند رسانده ایم که البته گوشت ها بین نیازمندان محل تقسیم می شود . این هم یک خاطره :

سال دوم اجرای طرح شب عرفه خواب دیدم پدرم ( که از دنیا رفته ) در حال خرید گوسفند است . به او گفتم حاج آقا اینجا چه می کنی ؟ بدون اینکه حرفی بزند دستم را گرفت و برد پیش یکی از فروشندگان گوسفند و به او گفت : این پسرمه یه گوسفند خوب به او بده . فروشنده گفت : حاج احمد ! من مخلص شما هستم ، اینجا گوسفند خوب ندارم امّا توی خونه ام یکی باحالش را دارم که به پسرت می دهم ؛ رفتیم ( در خواب ) و گوسفد که خیلی جالب و بزرگ بود را به من نشان داد و خریدیم ...

فردا بعد از ظهر برای خرید گوسفند با دوستان رفتیم به بازار مال فروشان . بین راه من خوابم را برای رفقا تعریف کردم . پول خوبی جمع شده بود و گوسفندهایی که برای فروش آورده بودند چشممان را نگرفت . ناگهان یکی به اسم صدایم کرد و سلام گفت . یکی از دانش آموزان قدیمیم بود . نزدیک شدیم ؛ به همراه پدرش چندتا گوسفند برای فروش آورده بود . مرا به پدرش معرفی کرد . ناگهان پدرش لبخند زنان اسم پدر و عموهایم را گفت و گفت من همه ساله به حاج احمد گوسفند می دادم . به او گفتم گوسفندهایت برایم جالب نیستند . گفت چند تا گوسفند خوب دارم که در میدان بار ( طویله کنار مغازه ام ) بسته ام برویم به شما نشان دهم . سوار ماشین شدیم و رفتیم . الحق گوسفندهای خوبی بودند ؛ یکی چشممان را گرفت و خریدیم و آمدیم . جالب اینجاست که این گوسفند با آنکه طنابش را نمی گرفتم امّا هر جا می رفتم با من می آمد . بین اینهمه بچه های پایگاهی ( با آنکه گوسفندی که تازه خریده ای باید وحشی باشد و تازه با کشیدن طنابش هم دنبالت نمی آید ! ) دنبال من می آمد . به شوخی به بچه ها می گفتم :‌نگاه کنید !! بعد می رفتم روی بلندی ( سکوی ) کنار اتاق با من می آمد و سرش را می گذاشت پشت پاهایم. ( عکسش را هم گرفتیم ) یکی از بچه ها به خوابی که دیده بودم اشاره کرد و گفت بین آن خواب و این گوسفند رابطه هایی هست !!

خداوند همه گذشتگانمان را بیامرزد ( و پدر مرا ) . امسال هم ما ، کنار پایگاه مان روبروی بقعه متبرکه آقا سید علی کیا ، قربانی خواهیم کرد و لذت معنوی این کار نصیب همه ما خواهد شد . طرح خوبی است شما هم می توانید آن را در محلتان اجرا کنید. ( حرفها و ناگفته های زیادی از این طرح دارم که مجال نیست ) یا علی 




تاریخ : پنج شنبه 91/8/4 | 10:48 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی