نظر سنجی اشعار ( قائم هستی ) - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظر سنجی اشعار ( قائم هستی )

بسم الله الرّحمن الرّحیم

السلام علیک یا ابا صالح المهدی

http://uld.parsiblog.com/Files/33edb1e466b55ad148a2a5331304ad2c.gif

سلامٌ علیکم

ضمن تشکر از همه عزیزانی که برای مسابقه پیامرسانی قائم هستی ( تکمیل مصرع : « می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم » ) مصرع ، بیت و یا غزل سرودند

برای اینکه بهترین بیت را انتخاب کنیم ، کارهای عزیزان را اینجا قرار می‌دهم تا خود دوستان نظر خودشان را بگویند و سرآخر نتایج جمع بندی شده به اطلاع دوستان می‌رسد


توجه :
لطفاً کل اشعار را با دقت بخوانید

شعرهای هر شاعر با رنگ متفاوت نوشته شده

هر نفر به ترتیب سه شماره ( از 1 تا 87 ) را به عنوان بهترین بیت انتخاب کند

تعداد انتخاب یک بیت توسط افراد مختلف ملاک برتر بودن شاعر آن است ( اگر شاعری فقط یک بیت سروده و این بیت دو بار انتخاب شود نسبت به شاعری که شش بیت سروده و همه این شش بیت یکبار انتخاب شده باشند ، بیتی که دو بار انتخاب شده برتر است )

برای شفاف سازی ، نظرات این پست عمومی خواهد شد و در معرض دید همگان قرار می‌گیرد

ابیات بدون دخل و تصرّف آورده شده لطفاً کل ابیات را کپی کنید و با حوصله همه را بخوانید و نظرتان را بگویید :

شرکت نفرات بیشتر در این نظرسنجی موجب امتنان است و به صلاح نزدیک‌تر !

1- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم     تا صبح فرج تشنه ی دیدار تو باشم (راوندی)

2- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    با مُثله شدن گوشه ی افکار تو باشم  (راوندی)

3- می خواهم اگر قلب خرابم بگذارد   .جان در کف دست گیرم و سرباز تو باشم (پاتوق فرزانگان )

4- می خواهم اگر اذن دهی بر سر کوی ات     پرچم زنم و دمی علمدار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

5- می خواهم اگر اذن دهی در این هیاهو در گوشه ای خلوت خدمتکار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

6- با این دلِ مرده، وین روح ِ بیمار   آیا شود بار دیگر یار تو باشم ؟ (پاتوق فرزانگان )

7- با این دل پژمرده و این سینه بیمار   آیا شود ای جان جهان ، یار تو باشم ؟ (پاتوق فرزانگان )

8- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم   با جان و دل و عشق سپه دار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

9- می خواهم اگر اذن دهی در حرم تو   چون آینه ای محو به دیدار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

10- مستی کنم از عشق و بخوانم خط رویت   خوشبختم اگر رهروی هشیار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

11- روزی بشوم فرش به زیر قدم تو   یا آجری از آجر دیوار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

12- پروانه نیَم گر نستانی پر و بالم   بی بال خوشم گر که هوادار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

13- گر یک نظر اندازی،تا آخر عمرم   سرگشته و حیران و خریدار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

14- می خواهم اگر اذن دهی با همه ی جان   من معرکه گیرِ دمِ بازار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

15- تو داروی من باشی و من از غم رویت   در بستر بیداری، بیمار تو باشم (پاتوق فرزانگان )

16- مولا به دلم اذن دهی یا که به جانم   تا پیروِ آگاه وَ بیدار تو باشم؟ (پاتوق فرزانگان )

17-  می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    در باغ ولایت گل من خار تو باشم ( انقطاع )

18- می‌خواهم اگر اذن دهی یارِ تو باشم     امّا نکند باعث آزار تو باشم ( انقطاع )

19- ای اشک ! من غمزده‌ی دل شده ، تا چند    چون مردمک دیده گرفتار تو باشم ( انقطاع )

20- پروانه شوم یک سره در کار تو باشم     حسرت زده لعل شکربار تو باشم ( انقطاع )

21- آتش به دلم زد غم هجران تو امّا    افسوس نشد شمع شب تار تو باشم  ( انقطاع )

22-انگشت نمایم به رهت خسرو خوبان    تا آنکه دمی در خط پرگار تو باشم (پرورش دینی )

23- پیوسته دلم درتب و تاب گل رویت    چون حلقه به گوشی پی گفتار تو باشم  (پرورش دینی )

24- با ندبِه و عهد و فرَجَم ناله بر آرم    ای یار مدد کن که خریدار تو باشم  (پرورش دینی )

25- گفتار تو امیّد دهد منتظران را   هر چند که من یار خطاکار تو باشم (پرورش دینی )

26- ای کهف حصین ، شیعه یتیم است و غریبست   گر جلوه کنی رونق گلزار تو باشم (پرورش دینی )

27- در نیمه ی شعبان غم و شادی شده درهم    محبوب کجایی که دل افگار تو باشم (پرورش دینی )

28- چون چشم جهان بین تو بر من نظر افتد     زین لطف بسی شاکر دادار تو باشم (پرورش دینی )

29- گویند مرو از پی خوبان زمانه     ای خوبترین زنده به تیمار تو باشم (پرورش دینی )

30- تو وارث دین ، منتقم خون حسینی ( ع)   ای کاش شوم لایق و سردار تو باشم (پرورش دینی )

31- بیمار شدم در غم هجران تو مولا    فرهاد صفت عاشق تبدار تو باشم (پرورش دینی )

32-  تو حَبل متینی و سَبیلی و به تقوی    چون شاه کلیدی و نگهدار تو باشم (پرورش دینی )

33- تو وارث دین ، منتقم خون حسینی ( ع) / ای کاش شوم لایق و سردار تو باشم (پرورش دینی )

34- بیمار شدم در غم هجران تو مولا / فرهاد صفت عاشق تبدار تو باشم (پرورش دینی )

35- گر قسمت من نیست روم مسجد سهله / در کنج دلم کلبه ی اذکار تو باشم (پرورش دینی )

36- در جشن ولادت ، همه ایران شده پر شور/ من دربدر کوکب و انوار تو باشم (پرورش دینی )

37- - می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    دلگشته ی مطلق، هم آوای تو باشم ( طلوع )

38- امسال که میلاد تو، میلاد ِمن نیز شده    سرباز ِ دل بر کف ِ خاندان ـ تو باشم  ( طلوع )

39-  می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    تا جان در بدن دارم زمینه ساز ظهور تو باشم ( نوجوونی از خودتون )

40- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم      تالحظه ی مرگ درخدمت تو باشم ( کردان )

41- میخواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    با جان و دل و سر خریدار تو باشم (اظهر من الشّمس )

42- می خواهم برایت شوم عمار    تا آخر عمر گرفتار تو باش (اظهر من الشّمس )

43- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    بهر تو دهم جان و گرفتار تو باشم ( هور ) 

44- دنیای من و دین من ارباب تویی تو .. من لایق آنم که هوادار تو باشم؟ ( هور )

45- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    با این دلِ ناچیز، خریدار تو باشم (پروانگی )

46- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم  در اوج سلامت همه بیمار تو باشم ( ذره بین زنده )

47- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    ای مرکز هستی خط پرگار تو باشم ( ف . گ . تهرانی )  

48- من غرق گناه و تویی آن واسطه فیض   فرما نظری که سائل کوی تو باشم ( ف . گ . تهرانی ) 

49- در آرزویم هست که در روز حضورت   پروانه دور گل رخسار تو باشم ( ف . گ . تهرانی ) 

50- ای وای به من گر به سر انگشت جهالت    گمراه شده در صف پیکار تو باشم ( ف . گ . تهرانی ) 

51- تو آیه فضلی و طبیب دل مرده   دل مرده ام ای کاش که بیمار تو باشم ( ف . گ . تهرانی ) 

52- می ترسم از این که عمر یاری ننماید   جان داده و در حسرت دیدارتو باشم ( ف . گ . تهرانی ) 

53- من ندبه کنان در گذر بادم و پرسم   آیا شود آن روز که من یار تو باشم؟  ( ف . گ . تهرانی ) 

54- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    در زمره ی یاران وفادار تو باشم ( میقات )

55- حاجت به بیان نیست الا خسرو خوبان  هیهات دمی مایه ی آزار تو باشم ( میقات )

56- چون شمع بسوزم به رهت مهدی زهرا    پروانه صفت همدم و غمخوار تو باشم ( میقات )

57- من ذره ی ناچیز و توئی حجت یزدان   آیا که شود لایق دیدار تو باشم؟ ( میقات )

58- ای ماه شب چهارده ای نضرة الایام  کن گوشه ی چشمی که گرفتار تو باشم ( میقات )

59- امید من آن است که در موعد پیکار  رخصت بدهی یار و مددکار تو باشم ( میقات )

60- ترسم برسد جان به لبم ای گل طه / تو باشی و در حسرت دیدار تو باشم؟ ( میقات )

61- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    دیوانه ترین کشته دیدار تو باشم ( راهی نمانده )

62- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم   گوش به فرمان تو و رام تو باشم ( شاید منتظر )

63- می خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    تا صبح فرج عاشق بیدار تو باشم ( محمد عابدینی )

64- باید نگذارم برسد خواب به چشمم   تا منتظر لحظه ی دیدار تو باشم ( محمد عابدینی )

65-  تخفیف بده غیبت خود را دو سه روزی   تا مشتری دائم بازار تو باشم ( محمد عابدینی )

66- رخصت بده آقا بنویسم غزلت را   رخصت بده تا شاعر دربار تو باشم ( محمد عابدینی )

67-رخصت بده تا همدم و همراز تو باشم   تا محرم دانستن اسرار تو باشم ( محمد عابدینی )

68- تو محور عشقی و طبیعیست که یک عمر   چون دایره در حسرت پرگار تو باشم ( محمد عابدینی )

69- تو منتظرم هستی و من منتظر تو   قسمت شده انگار که همکار تو باشم ( محمد عابدینی )

70- باید بروم تا ته خط ... آخر قصّه  بر دار شوم ... میثم تمّار تو باشم ( محمد عابدینی )

71- باید بپرم ... بال و پرم ... بال و پرم کو؟   شاید بشود جعفر طیّار تو باشم ( محمد عابدینی )

72- در این شب طولانی و ظلمانی فتنه   انگار قرار است که عمّار تو باشم ( محمد عابدینی )

73- انگار قرار است شوم مجمع اضداد   هم مست تو هم شیعه ی هشیار تو باشم  ( محمد عابدینی )

74- ای کاش مرا هم بپذیری ... بپسندی   راهم بدهی در صف انصار تو باشم  ( محمد عابدینی )

75- من منتظر روز نبردم که به میدان   سرباز فداکار و وفادار تو باشم  ( محمد عابدینی )

76- من تشنه ام و منتظر لحظه ی موعود   مشکی بده تا مثل علمدار تو باشم  ( محمد عابدینی )

77- می‌خواهم اگر اذن دهی یارِ تو باشم   همچون قلمِ نام تو آثارِ تو باشم ( شاعر پروانه ها)

78- میخواهم اگر عشق بُــوَد پایِ تو ریزم   تا جانِ جهان یکسره در کارِ تو باشم ( شاعر پروانه ها)

79- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    غمخوار غمت و در رکابت باشم ( میثم )

80- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم   در پای رکابت منتظر شهادت باشم ( میثم )

81- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم    آغاز ظهور، جان داده راه تو باشم ( میثم )

82- می خواهم اگر اذن دهی یار ِ تو باشم    بر گِردَ ت حلقه زنم ، حصار ِ تو باشم ( هاله )

83- می‌خواهم اگر اذن دهی یارِ تو باشم     دنبال تو غمخوارتو سرباز توباشم. ( شاخابه عشق )

84- می‌خوام اگر اذن دهی یار تو باشم/آقا نگهم کن،نکند سربارِ تو باشم ( کشتی نجات ما )

85- می خواهم اگر اذن دهی یار ِ تو باشم    دستم بگیر ، نکند سربار تو باشم ( سربازی در مسیر )

86- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم ...من بی سر و سامان و گرفتار تو باشم ( جز تو )

87- می‌خواهم اگر اذن دهی یار تو باشم ...تو سرور و من نوکر و تسلیم تو باشم( جز تو )

 

با تشکر از همه عزیزانی که نظر می فرستند ( چهار روز مهلت دوستان است )

یا حق





تاریخ : سه شنبه 92/4/4 | 11:6 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی