فروردین 96 - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزلی علوی

 

به نام خدا


Image result for ?علی امم من است?‎

غزلی علوی :

از عشق علی کیست حذر داشته باشد

یا در ره او خوفِ خطر داشته باشد

مقصد او را بارگه شاه نجف باد

هر کس که چو من شوق سفر داشته باشد

باید که علی نام همه را بگذارد

هر شیعه اگر بیست پسر داشته باشد!

من معتقدم تیغ به خود بستن بس نیست

گل حتماً باید که سپر داشته باشد

جا دارد اگر کوه دماوند ز عشقش

در چشم خود از اشک، خزر داشته باشد

در باور این باغ صنوبر نشود بید

هر چند به تن زخم تبر داشته باشد

آن دست که مولی ز من مست گرفته است

حق است دلم شوق اگر داشته باشد

حقیر : زین‌العابدین آذرارجمند

 




تاریخ : جمعه 96/1/25 | 11:39 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

جواد رِضا (علیهما السلام)

به نام خدا


http://media.qudsonline.ir/Larg/1394/12/20/IMG01061977.jpg

میلاد جوادِ امام رضا ( علیهما السلام ) مبارک باد

اشک مثل دخیل بندش را

به ضریح نگاه من بسته

السلام علیک یا ضامن !

باز دستی بگیر از این خسته

 

این ز آقائی شماست که ما

به زیارت زیاد می آئیم

گز باب الرّضا برانی، از

سمت باب الجواد می آئیم!

 @simorghha




تاریخ : جمعه 96/1/18 | 8:4 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

غزل تمنّای سکوت

به نام خدا
سکوت

عکس و تصویر

خم کرده است زیر نگاهم کمر، سکوت

« والشّمس » چشمهای من و « والقمر» سکوت

هرچند سوز هفت دماوند در من است

آرام کرده است مرا یک خزر سکوت

یک ریز اشک از مژه ام می چکد بزیر

در چشم من گذاشته گویی اثر سکوت

احساس می کنم که پر از ابر آبیم

در ذهن من گشوده چنان بال و پر سکوت

 چیزی نباید از من و از غیر سر زند

وقتی بزیر نزد تو آورده سر سکوت

خورشید! سالهاست که با یاد روی تو

مهتاب کرده است ز شب تا سحر سکوت

من خسته از سکوتم و لب وا نمی کنم !

انگار از من است ز من خسته تر سکوت!!

این است نامعادله دوری از رُخت

منهای « عشق » از حسرت، ضرب در سکوت

حرفی بزن رسیده به لب جان عاشقان

ای در هوای گفتن تو دربدر سکوت !

 

زین العابدین آذرارجمندلنگرودی

کانال تلگرامی : @simorghha
 

 




تاریخ : پنج شنبه 96/1/17 | 10:18 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

برخی از بایدها و نبایدهای اعتکاف

به نام خدا

etekaf-6

 

بنا به حدیث مشهور «  کلّکُم راع و کلّکُم مسئولً عن رعیتّه » ... برای مقابله با تهاجم بی امان فرهنگ غرب، باید، همه دلسوزان، تلاشی در خور داشته باشند و طبق بیان نورانی « و فی ایّام دهرکُم نفحاتٌ ... » در برخی از روزها و اوقات وزیدنهای الطاف الهی بیشتر است و باید خود و دیگران را در مقابل این وزشهای پر جذبه قرار دهیم

و یقیناً « اعتکاف » یکی از این فرصت‌های مغتنمِ کوتاه است

برای بازسازی گوشه‌ای از خرابیهای فرهنگی که در نسل نوجوان و جوان ما ( و چه بسا در میانسالان و دیگران ) به وجود آمده باید از این لحظات بیشترین بهره را برد

برخی از راهکارهایی که به فکر حقیر رسیده به شرح زیر هستند :

1- آماده سازی فضای اعتکاف ( به بهترین وجه ) طوری که برای معتکفین جذّاب باشد ( با امکانات رفاهی مورد نیاز از جمله دستشویی و حمام و ... )

2- هنگام ثبت نام در برگه‌ای اهمیت اعتکاف شرح داده شود و همچنین الزامات، احکام، آداب، وسایل مورد نیاز، بایدها و نبایدها و ... به اطلاع معتکفین مخصوصاً کسانی که می‌خواهند برای بار اول در اعتکاف شرکت کنند رسانده شود

3- برنامه ریزی دقیق برای برگزاری اعمال مختلف از جمله سخنرانی و ادعیه و مجلس انس و ... ( البته اعتکاف یک عبات شخصی است و اگر هم برخی اعمال به صورت عمومی انجام می شود برای تقویت حال در عبادات شخصی و انفرادی است ) و دادن « برنامه » این اعمال از قبل به هر معتکف

4- دیدن تمهیدات لازم برای حضور هرچه پررنگ‌تر روحانیّت معظّم  در اعتکاف ( مخصوصاً طلبه های جوان ) ( « ضربَ زیدٌ » وقتی در محل خودش به کار نیاید، کلاً نباشد بهتر است !! )

حضور پر تعداد عزیزان روحانی و تشکیل حلقه‌های تربیتی یکی از راه‌های بهره بردن از اعتکاف است

5- تهیّه غذای ساده امّا به اندازه وخوب و خوشمزه ( برای افطار و سحر معتکفان )

6- تبلیغات خوب برای شروع اعتکاف ( و اطلاع رسانی به همه مخصوصاً دانش آموزان )

7- اعتکاف مجزّا برای سنین مختلف مثلاَ تا 16 سال در یک مسجد ... تا 30 سال در یک مسجد و ...

8- باید آستانه تحمّل خودمان را بالا ببریم، تحمّل کردن برخی از افراد که در این فضا ها نبوده اند و برای اولّین بار در اعتکاف شرکت می‌کنند باعث خواهد شد جذب برای سنّت های حسنه‌ای مانند اعتکاف بیشتر شود و این نوعی تبلیغ عملی و هدایت عملی محسوب می‌شود ( مثلاً از خانواده های مذهبی نیستند و ... )

9-درست کردن کانالها و گروه های مختلف تلگرامی برای تبلیغ اعتکاف ( قرار دادن عکسهای اعتکافهای سنوات گذشته و احکام و ملزومات و ... اعتکاف )
موارد دیگری هم هست که چون بنا بر اختصار است همینجا به عرایض پایان داده می شود
خداوند همه ما را در تعظیم شعائر اسلام موفق قرار دهد
 

 




تاریخ : دوشنبه 96/1/7 | 12:15 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

دلیلی بر حقّانیت پیامبر

 

به نام خدا

Image result for ?حقانیت پیامبر?‎

یک پدر و یا یک مادر می داند که چقدر سخت است دیدن سختی کشیدن جگر گوشه اش

فرزند آدم و نوه آدم برای آدم خیلی شیرین است

از حقّانیت دعوت پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه و آله ) همین بس که به آموزه هایش در دین، هم خودش عمل می کرد ( به گونه ای که در سختی می افتاد ) و هم اهل بیتش ؛ در حالی که هیچ پدری نمی تواند سختی و گرسنگی دیدن دختر دردانه و نوه هایش را تحمل کند ... آنهم در زمانی که آنقدر عزیز باشد که وقتی وضومی گیرد اصحابش نگذارند آب وضویش به زمین برسد 0 (دسترس به تمام امکانات مادی داشته باشد )

چند تکه از تاریخ که حتماً شنیده و خوانده اید :

حتماً علت اصلی یاد دادن ذکر شریف تسبیحات حضرت زهرا ( سلامُ الله علیها ) توسط پیامبر (صلّی الله علیه و آله ) به ایشان را می‌دانید : وقتی زندگی بر حضرت زهرا ( سلامُ الله علیها ) سخت شد به توصیه حضرت علی ( علیه السلام ) پیش پدر گرامی خویش رفت و از ایشان درخواست خدمت‌کار کرد؛ پیامبر ( صلّی الله علیه و آله ) با یادآوری وضع سخت اهل مدینه فرمودند چیزی به تو می‌دهم که از یک خدمتکار بهتر باشد ... سپس ذکر خاصی که بعد به تسبیحات حضرت زهرا ( سلامُ الله علیها ) معروف شد را به ایشان هدیه داد ( با آن ثوابه و تأثیرات شگرف که بخشی از آن در ملحقات مفاتیح الجنان هست )

یا داستان بیماری حسنین ( علیهما السلام ) که امام علی و حضرت زهرا ( علیهما السلام ) برای بهبودیشان روزه نذر کردند و پس از بهبودی همگی سه روز روزه گرفتند . ( به تفسیر سوره انسان مراجعه شود )

و نمونه های دیگر که ذکرشان این نوشته کوتاه را طولانی می کند

اگر معاذ الله آنچه رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) می فرمود دروغ بود و از خودش در آورده بود اینگونه به آن اعتقاد راسخ نمی‌داشت که در اثر آن جگر گوشه هایش عمری را در سختی و شدّت سپری کنند امام صادق ( علیه السلام ) در باره نماز خواندن حضرت زهرا ( سلامُ الله علیها ) فرمود : ماکان فی هذه الامة اعبد من فاطمة،کانت تقوم حتّى تورّمَ قدماه ... یعنی : در میان این امت،عبادت کسى از فاطمه علیها السلام بیشتر نبود،زیرا آن قدر روى پاهاى خود در مقام عبادت می ایستاد که پاهایش ورم می کرد (1)

فتبصّر

 پاورقی :

1- بحار الانوار، ج 43 ص 172 

 




تاریخ : جمعه 96/1/4 | 7:31 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

بهار چیز کمی نیست ما نمی فهمیم !

به نام خدا
بهار چیز کمی نیست ما نمی فهمیم

 

گاهی انسانها می شوند چوب خشک ! ... مثل اینکه عروسکی هستند در مقیاسی بزرگتر

مگر می شود انسان به تنفس زمین نگاه کند و با چشم خودش ببیند که چگونه سلولهای مرده گیاهان به جنبش در می آیند و ذهنشان تَرَک می خورد و از خواب مرگ بیدار می شوند و آنوقت پی به زنده کننده‌شان نبرد !!؟

خدا چه زیبا فرموده که : لهم قلوبٌ لایفقهون بها ... (1) برخی قلب دارند ولی قلبی که باید به اندازه کهکشانها باشد به اندازه یک مشت کوچک گوشتی است که فقط یک عمر خون به کالبدشان تلمبه می کند و ... همین !!

اگر در « لهم اعیُنٌ لایبصرون بها » (2) دقیق شویم می خواهد به ما بگوید که :

اولاً دیدن فقط به این دیدن ظاهری نیست

ثانیاً با همین چشم هم اگر بخواهیم می توانیم چیزهایی ببینیم که خیلی ها نمی بینند

اگرچه در هر فصلی برای « دیدن » وسایل زیاد وجود دارد امّا « دیدن » در بهار یه طور دیگری جلوه می کند و گویا خود دیدن هم شکوفه می زند

و « بهار » که اینهمه « دیدن » به ما می دهد و این همه شنیدن، واقعاً چیز کمی نیست

ما هم نباید به آن با چشم بسته نگاه کنیم و به همین سادگی از کنارش عبور کنیم که اگر اینگونه باشیم از حیوان پست تر خواهیم بود که حیوان همین حواس را از قوی‌تر از ما دارد

چشم : چشم عقاب
گوش : گوش خفّاش
شامّه : شامه ی سگ و ...

بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار (سعدی )

پاورقی :
1و2 : قسمتی از آیه 179 سوره اعراف :
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ179
 

 




تاریخ : پنج شنبه 96/1/3 | 4:18 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

حقوق نجومی بگیر در نگاه بعضیا !!

به نام خدا

واکنش‌ دولتی‌ها‌ به‌ انتشار‌ فیش‌های‌ نجومی؛ روحانی، جنتی و طیب‌نیا

در خصوص حل معادله حقوق نجومی هر کسی داره سعی می کنه با علم خودش و متناسب با ذوق و هنر خودش اونو حل کنه؛ یکی با ریاضی ... یکی با فیزیک ... یکی با شیمی !!

به برخی از این راه حل ها و پیشنهادها دقت کنید :

شیمیست : اگه هر مولکول آب یه تومن باشه و هر مولکول ئیدروژن 2 تومن ... اونوقت اگه « کارگر » کلاً 820 لیتر آب بشه ... اولاً « حقوق نجومی »  بگیر چند استخر آب می شه !!!؟ ثانیاً : پیدا کنید تمساح رود نیل رو !!!

 معلم کار و فن آوری : اگه برای بریدن کمر یه کارگر دو بار اره بکشیم ... برای بریدن ران پای یه حقوق نجومی بگیر چند تا اره برقی لازمه !؟

 دانشمند علم نجوم : اگه یه « من » در هفت آسمون دو تا ستاره هم نداشته باشه

کهکشان راه شیری کلاً بین چند نفر تقسیم شده !!!

معلم نقاشی : حقوق نجومی بگیر رو با رسم شکل تعریف کنید

انشای پسر حقوق نجومی بگیر : پدر من خیلی فقیر است ! ... آشپز خانه ما هم خیلی فقیر است؛ راننده شخصی پدر من را چرا نمی گویی او هم مرد فقیری است ! ... همینطور باغبان باغ مان در شمال ، دربان آن یکی ویلایمان در لواسان ... اینها هم از حق نگذریم فقیر هستند ... معلم خصوصی من هم می گوید مرد فقیری است ... آن خانمی هم که خواهر من پیشش کلاس رقص می رود هم خواهرم می گفت خیلی فقیر است ... خلاصه ما خیلی فقیریم ... بدهید در راه خدا ... این بود انشای من !!
نماینده برخی از نمایندگان مجلس : کی !؟ ... کوش !؟ ...کجاس !؟ ... نشون بدین اگه راس می گین !! ... اینا قانونی بوده ... اینا ذخیره نظامن ... توپ جمع کنن !! ... این حرفا رو ضد انقلاب ساخته !!!

یک وبلاگ نویس : دریم دیم دیم ... درام رام رام ... دلای لای لای ... دروم دیم دام !! ... ( آهنگ و سوت !! )

یک دیوانه !! : ... این یکی رو دیگه انصافاً عقلم نرسید بنویسم !!




تاریخ : جمعه 95/12/20 | 10:21 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

یک بازخوانی !

به نام خدا
http://photos01.wisgoon.com/media/pin/images/o/2014/6/5/1/1401917137784529.jpg

مرحوم هاشمی رفسنجانی در دوره ششم مجلس شورای اسلامی که جبهه دوم خرداد اکثریت آراء را به خودش اختصاص داد نفر سیم ( 30 ) شد و به خاطر اقبال کم مردمی ( یا هر علّت دیگری ) ( شاید یقین به اینکه در مجلسی خواهد بود که رئیسش کس دیگری است ) از نمایندگی انصراف داد !

من متعجّبم

چطور بعدها

اولاَ جبهه ای که آن بلا را برسر مرحوم هاشمی آورد، آنگونه به او متمایل شد و  او را تنها و بزرگترین حامی خودش معرفی کرد ( منظور جریان اصلاحات !‌)

ثانیاً : مگر عملکرد و افکار و عملکرد مرحوم هاشمی چگونه شده بود که ... !؟

بگذریم

الآن احساس می کنم که ابراز علاقه برخی به هاشمی نوعی استفاده ابزاری بوده برای بهره برداری سیاسی از این شخصیت مهم وگرنه معنی ندارد برخی از کسانی که بعدها به صراحت افکار امام را زیر سئوال بردند و برایش « اِن قلت »  آوردند بیایند و زیر پرچم هاشمی که یار دیرین امام بود سینه بزنند !

 

فتبصّر




تاریخ : جمعه 95/10/24 | 10:42 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

چند نکته در یک پیام و یک نماز میّت

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با سلام

وقتی در متن پیام مقام معظم رهبری و کلماتی که در فراز آخر نماز بر پیکر حجة  الاسلام و المسلمین مرحوم هاشمی بیان کردند دقیق می‌شویم مطالبی به دست می آید که قابل تأمل است . به نظر این حقیر شخصیت عظیمی مانند مقام معظم رهبری همینطوری نمی‌نشینند یه چیزی بنویسند و تسلیتی عرض کنند و یا نمازکی بخوانند !! ... انتخاب کلمات توسط ایشان دقیق و دارای پیام خاصّی برای همه مخصوصاً خواص است :  

 

 

 

1- در پیام تسلیتشان از مرحوم هاشمی به عنوان حجة الاسلام و المسلمین یاد کردند در حالی که سالهاست ایشان را به عنوان آیت الله می شناسند! ( حتّی در پیامی که از دفتر ایشان برای مراسم یادبود مرحوم هاشمی داده شد همین تعبیر وجود داشت ) و این می‌تواند پیامهایی داشته باشد ( حتماً عزیزان فرهیخته به تفاوت معنایی این دو عبارت واقف هستند )

2- در قسمتی از پیام تسلیت می‌خوانیم : ... چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید ... نفرمود در همه برهه‌ها ... شاید منظورشان این بود که در برخی برهه‌ها راهشان مشترک نبوده !
3-
در قسمتی از پیام تسلیت می‌خوانیم : « ... و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند ... »  « وسوسه » یعنی درگوشی صحبت کردن ! ... گویا اشاره‌ی واضحتری در انتقاد از برخی اطرافیان آن مرحوم پیدا نکردند . و این نشان می دهد که بعضی از همنشینان مرحوم هاشمی به اختلافات مورد اشاره دامن می زدند !!

4- در ادامه این فراز می‌خوانیم :  « ... نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد. ... » و نفرمود علاقه من به ایشان !!( فتبصّر ! )

5- در قسمتی از پیام تسلیت می‌خوانیم : « ...  اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند ... » حرف اینجاست که در امور فقهی می توان اجتهاد داشت ( به فرض آیت الله بودن ! ) امّا سئوال اینجاست که آیا در امور سیاسی آن هم با وجود ولی فقیه می توان اجتهاد داشت!؟  و تازه :  به اجتهاد خود عمل کرد !!؟ 

در نمازی که بر ایشان خواندند هم چند چیز آدم را به فکر وادار می کند :
1- برخلاف دعایی  که عرفاً در نماز میّت مستحب است بخوانند؛ یعنی : اللهمّ انّا لانعلمُ منه الّا خیراً ( یعنی خدا یا ما جز خوبی از او ندیدیم ) آقا در نماز میّت برخلاف نمازهای قبلیی که خوانده بودند این عبارت را نفرمودند !
2- این فراز : « اللهمّ انّکَ انتَ قبضتَ روحه و انتَ غنیٌّ عن عذابه و هو محتاجٌ الی رحمتک » خدایا همانا تو روحش را قبض کردی در حالی که تو از عذابش بی نیازی و او به رحمت تو نیازمند است ... اگرچه برای همه می شود این دعا را کرد ولی چرا در نماز میّت، آنهم برای هاشمی رفسنجانی !؟
3- و یا این فراز « اللّهمّ انّه لایجیره و لایجیرنا منک احدٌ » یعنی : خدایا همانا کسی نمی تواند در مقابل تو او و ما را پناه دهد ( و اگر بخواهی عذاب کنی نجات دهد !! )
و « لایجدُ و لانجدُ منک ملتحداَ » ( و نمی یابد و نمی‌یابیم جز تو پناهگاهی )
و « لاتذکرهُ و لاتذکُرنا بخطایانا ! » ( خطاهای او و خطاهای ما را فراموش کن ! )
و « اللهمّ اغفر و ارحم و تجاوز عمّا تعلمُ منه و منّا » یعنی ( خدایا بیامرز و رحم کن و بگذر از آنچه از او می دانی و از ما می دانی ! )

4- الهی عفوکَ ... 9 بار

در انتهای این مبحث ما هم مانند ولی امرمان  برای مرحوم هاشمی رفسنجانی از صمیم قلب غفران ورحمت و عفو الهیرا تمنا می‌کنیم

 اللهمّ عفوک

 




تاریخ : چهارشنبه 95/10/22 | 5:23 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

طنز : برجام به خونهش نرسید !

به نام خدا
داستان طنز  : برجام به خونه ش نرسید

برجام

روزی روزگاری دو نفر در همسایگی هم زندگی می کردند، یکی باغ سبزی داشت و دیگری چند عدد گاو
میان آنها دیوار و فنس و ... ای نبود چون آنها مثلاً به هم اعتماد داشتند !
همسایه ای که باغ سبزی داشت در فلاکت زندگی می کرد چرا که گاوهای همسایه نمی‌گذاشتند چیزی از سبزیهایی که او می کارد به بازار برسد و ... ( الخ)
روزی از روزها با اندک سرمایه ای که داشت شروع کرد به ساختن حصار در مرز میان دو خانه ... ساختن حصار به کندی پیش می رفت چون هم پول چندانی نداشت به کارگر بدهد و خودش باید هم کار می‌کرد و هم مصالح می‌خرید
ولی دیوار بین آنها روز بروز قد می کشید ! و شیر گاوهای همسایه کمتر و کمتر می شد !!
یک روز همسایه گاودار پیش همسایه سبزی کارش آمد و گفت : این حصار دیگر چه صیغه ای است !؟ ... اینطوری من نمی توانم از مناظر زیبای آنطرف دیوار بهره مند شوم، لطفاً این حصار را خراب کن !!
همسایه گفت : آخر گاوهای تو نمی گذارند چیزی از سبزیهای من بماند
اوگفت من قول می دهم گاوها را ببندم !
این یکی گفت : اگر گاوا را نبندی چه !؟ ... اگر طنابشان را پاره کنند چه !؟  .... و اگر های دیگر !!
آن یکی گفت ان شاء الله که می‌بندم و ان شاء الله که طنابهایشان را پاره نمی کنند !! ( و البته نگاهی هم به سطل شیر گاوهایش داشت ! )

همسایه سبزیکار که سه چهار ماه طول کشیده بود که آن حصار را تا به نصفه و نیمه برساند و تازه داشت احساس سبز « درآمد داشتن » می‌کرد با خودش فکر کرد که اگر حصار را خراب کند و گاوها طنابشان را پاره کنند و یا اصلاً بسته نشوند چه !؟ ... چقدر باز باید طول بکشد که این دیوار را بسازد ... این بود که نپذیرفت و از همسایه اش خواست هر وقت هوس دیدن مناظر این طرف دیوار را دارد دقیقه‌ای فلان تومان بدهد و بیاید  واز مناظر بهره مند شود !!
این بود که درآمد او هم دوبل شد !!

قصه ما بسر رسید برجام به خونش نرسید !!

 

 




تاریخ : چهارشنبه 95/9/17 | 7:27 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر


  • paper | سبزک | تبلیغات متنی