وبلاگ :
شين مثل شعور
يادداشت :
حسين ؛ پير مغان عشق حافظ
نظرات :
1
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ياس حسينيه
سلام. ممنون از مطلب خوب و کامل
من نظرم به پير مغان با توجه به همون بيتي که فرموديد:"به مي سجاده رنگين کن..."
نام زيباي امام علي عليه السلام در ذهنم متجلي شد. به خصوص که در زمان حافظ از نظر سياسي و مذهبي مردم در اختناق بودند و مريدان و شيعيان آن حضرت را مجازات مي کردند.
به هر حال شما استاديد ! من تنها نظر شخصي خودم را گفتم
ممنون از مطلبتون
+
محمد
با سلام و تشکر از متن زيباتون،
به عنوان همصحبتي يک مطلبي را مي خواستم عرض کنم و اينکه
چرا امام زمان عليه السلام را پير مغان ندانستيد. کلمه پير مي تواند اشاره به سن حضرت داشته باشد در عين حال که به مربي و راهنما نيز اشاره دارد و مربي کامل در هر دوره اي امام عصر آن زمان است که رهروان را خداوند را به سوي او هدايت مي کند . معني بيت که فرموديد : به مي سجاده رنگين کن ...
مي تواند اين باشد که اگر ولي الله کاري گفتند که به نظرت دست نيامد با اين حال آنرا انجام بده زيرا "فالحق ما رضيتموه
والباطل مآ اسخطتموه" و اين به معناي عام است نه مصداق خاصي که حافط در اين مصراع گفتند محتملا.
همچنين از بيت " چشمم آندم که ز شوق تو نهد سر به لحد ، تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود " در غزل 205 شايد معلوم بشود که آنکسي که حافظ حتي بعد از مرگش هم نگران حال اون هست مي بايد يک شخص در اصطلاح زنده با حيات در اين دنيا باشد که حافظ نگران حال اوست به علت وجود شرور در عالم ، وگرنه براي اوليالله که در بهشت هستند نگراني اي وجود ندارد. لذا با قبول آن ، مي توان گفت که پير مغان در غزل 205 که مرجع خطاب بيت بالا بوده امام حاضر بر روي زمين در زمان حافظ است که همان حضرت ولي عصر صلوات الله عليه مي باشند.
به نظرتون چطور مياد اين صحبت ؟
در هر حال آجرک الله