مس وجود جان من طلا کني چه مي شود
غم فراق و دوريت گرفته سينه مرا
اگر که عقده دلم تو وا کني چه مي شود
به زخم هاي جان من بنه ز لطف مرهمي
به قلب زار من اگر شفا دهي چه مي شود
هر آن طبيب کآمدم فزون نمود درد من
تو دردهاي من اگر دوا کني چه مي شود