• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : فاطمه (س)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رياضي 

    سلام

    شعر مرا برايم صافکاري کنيد

    پاسخ

    سلام وزن ( دوري ) شعرت « فاعلاتن مفاعلن فعلن » ( يا فَعَلن ) است ( آه باباي خوب قصه چرا ... )در مصراعها زير وزن به « فاعلن مفاعلن فعلن » تقليل مي يابد يعني يك هجاي بزرگ كم است : من پس از آوردن آن مصرع ، با اضافه كردن يك هجا ، درست شده اش را نيز مي‌آورم . مي‌تواني كل مصرع را با طبع خودت و آنگونه كه مي خواهي تغيير بدهي :« زودتر تو را خدا دكتر » را اينگونه بخوان : زودتر فَع تو را خدا دكتر ( در اين مصرع به اندازه يك « فع » وزن كم است . مي‌توانستي بگويي : « زودتر ـ هان ـ تو را خدا دكتر » .درد خنده‌اش مرا مي‌كشت : درد گلخنده‌اش مرا مي كشت ( هجاي كم را با گل پر كزدم ! )خيره به در مطب مانده : خيره به فع در مطب مانده ! فع را كم دارد ! ( خيره به دكتر و مطب مانده ! )حسرت تبسمت اينجا : حسرت فع تبسمت اينجا ! : حسرت خنده كردن آن مرد ...ابر پارة دلم ، تا ماه ... ابر صدپاره دلم تا ماه ...در ضمن : « ذكر مي‌گفت سرفه هايش را » قشنگ تر استبه نگاهت نمي‌رسم آخر ... قشنگ تر است ( داشتن كلمه آخر ايهام زيبايي خواهد داشت ) و نگات درست نيست .راهروها فَ مي‌دوم سمتت ( يك هجاي كوچك كم دارد ) البته من آواره ... هم مصرع ضعيفي است ( مي‌توانم برايت درست كنم امّا شعر مال تو است مال من نيست !! )راه رو را كه مي دوم سمتت – حتم دارم كه در به در شده ام ( در به در شدن يعني آواره شدن در ضمن در اتاقهاي زيادي را پشت سر گذاشته اي )چون پيامتان خصوصي بود اينگونه عموميش کردم تا استفاده کنيد .شماره تماسم در صورت نياز به راهنمايي بيشتر در ذيل مطلبي آمده که اول شعرتان را در گوگل سرچ کنيد به آن دسترسي مي يابيد موفق باشيد !