• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : اين علامت تعجب است !!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بنده خدا 
    شما شعر نو با پدر مادر بگو
    نمي خواد تفسير کنيد
    پاسخ

    شعر نو با پدر و مادر : در سرزمين آفتاب گردانها / نگاهت / خورشيديست يخي / اگر دريغش كني هم/ دل گلي برايت تنگ نمي شود / بايد آموخت پنجره بودن را / تا اتاقهاي تاريخ / نور را / روشني را / درك كنند / و من خورشيدي كاغذي ساخته ام / شايد تو / آفتاب گرداني شوي . ( حالا شما قلم بردار و يكي مثل همين بنويس ببينم چه مي كني . تفسير هم نمي كنم ببينم دوزاريت مي افته ! ... افتاد !؟