• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : « شعر » وحي مُنزَل نيست !
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + برادرت حسن 
    سلام
    برادر عزيز و دلسوزم
    مطلبي که فرمودي در جاي خويش بسيار ارزنده هست، اما نکته اي از اين شاگردتان ،به نظرش آمد که عرض ميکنم:
    در بيان مفاهيم، توجه به فضاي ارائه آن بسيار مهمه و نميشه مطلبي رو که براي فضايي خاص بيان شده رو براي حال و هوايي ديگر در نظر گرفت
    و بر آن اشکال نمود.
    مثل فضاي وعظ و فضاي استدلال و نشست علمي
    در مورد اول حتي ميتوان به مقبولات و مشهوراتي بسنده کرد که چه بسا ريشه صد در صد منطقي براي اثبات موضوع هم نداشته باشد ولي براي مقصود ما مفيدن
    و در سيره ائمه نيز اين روش به چشم مي خوره
    اما در نشست علمي آنچه بکار مياد استدلال و برهانه
    حال به بهانه مستدل بودن مواد فضاي علمي نميشه به موادي که در وعظ و خطابه به کار ميره خرده گرفت
    مثال ديگه
    ما ميدونيم که مغفرت و رحمت خداوند براي همه هست(اول دعاي کميل)، اما با اين حال ميينيم امام سجاد در دعاي ابوحمزه مي فرمايد:
    إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنْ كُنْتَ لَا تَغْفِرُ إِلَّا لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَإِلَى مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تُكْرِمُ إِلَّا أَهْلَ الْوَفَاءِ بِكَ فَبِمَنْ يَسْتَغِيثُ الْمُسِيئُون
    آيا ميتوانيم بگوييم اين دعا با آن اصل نمي سازه؟
    دعا مقامي است که شخص در حال و هواي بندگي و راز و نياز با خداست، نه در مقام استدلال با کسي که هنوز در چگونگي صفات خدا ابهاماتي داره
    به نظر ميرسه ک قالب شعر هم -مخصوصا وقتي غزلي عاشقانه با کسي باشه- حالتي شبيه دعا داره و شاعر با خوانندگاني هم نواست که پايه هاي باور خويش را محکم قبول کرده اند و اکنون در مقام اظهار ارادت و معاشقه با محبوب خويش هستند
    گرچه خطر شعر و متن عاشقانه و عارفانه براي عوام همين جهت هست که ممکنه اصول خود رو از اين شعرها اخذ کنن ، از اين جهت نبايد براي هر کسي هر شعري خواند و يا لااقل بايد قبل و يا بعدش مباني رو روشن نمود. از اين جهت تذکر شما بجاست ولي نه براي سرودن شعر بل به اين خاطر که
    بايد با مخاطب شناسي شعر را عرضه کرد . درغير اينصورت ممکن است سر منصور حلاجها بالاي دار برود
    و يا اينکه عده اي معتقد به اصولي اشتباه شوند
    اين چيزي بود که به عقل ناقصم رسيد
    خدا توفيقتون بده‏
    پاسخ

    سلام عليكمبرادر عزيز ، كلام شما در جاي خود متين و قابل قبول است امّا در باره شاهد مثالتان : به « اِنْ كنتَ » دقت شود ؛ حرفِ « اگر » است ، اثباط شيئ نيست . در دعاي كميل به اين فراز هم مي‌رسيم كه : « ما هكذا الظّنَ بك و لا المعروف ... » در مصراعي كه اين حقير به عنوان شاعد آوردم حرف اگر و مگر نيست !! بلكه فتوا داده شده ! . بحث در باره اشعاري كه ( بالأخره ) مي‌توان از آن معني صحيحي ( حال با ضرب چكش و ... !! ) به دست آورد نيست و در باره آنها هم عقيده‌ايم . بله گاهي براي تأثير و يا براي جا باز كردن در دل معشوق و گاهي هم براي مبالغه و اغراق و امثال آن از كلامي دوپهلو و يا از استعاره استفاده مي‌شود كه در اين صورت سخن شما صحيح است و كلام تشكيك بردار مي‌شود . امّا در جايي كه سخن ساده است و بدون ايما و اشاره و كنايه و ... ( يك پهلو بيشتر ندارد ) اينجاست كه : ما برسر حرف خويش هستيم اي دوست !! . حتماً از تكفير بعضي از مداحان توسط مراجع عزيز خبر داريد ـ در حالي كه شايد خود آنان ادعا دارند منظور ما فلان است و بهمان ـ اگرچه يقيناً در صحبتهايي كه از نزديك خواهيم داشت بيشتر از نظرات ارزشمندتان بهره خواهم برد ولي فعلاً : در اين شكي نيست كه « شعر » وحي مُنزل نيست كه در همه صورت صحيح باشد !!سايه‌تان مستدام