سلام. استاد شهيد مطهري : من هرگز از پيدايش افراد شکاک در اجتماع که عليه اسلام سخنراني کنند و مقاله بنويسند، متاثر که نمي شوم هيچ، از يک نظر خوشحال هم مي شوم؛چون مي دانم پيدايش اينها سبب مي شود
که چهره اسلام واقعي بيشتر آشکار شود.
وجود افراد شکاک و افرادي که عليه دين سخنراني مي کنند،وقتي خطرناک است که حاميان دين، آن قدر مرده و بي روح باشندکه در مقام جواب برنيايند؛ يعني عکس العملي نشان ندهند.اما اگر همين مقدار حيات و زندگي در ملت اسلام وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن، عکس العمل نشان بدهد،مطمئن باشيد که در نهايت امر به نفع اسلام است. همانطوري که در طول سي،چهل سال اخير،«کسروي» پيدا شد،عليه شيعه بخصوص و احياناعليه اسلام چيزها نوشت.توده اي ها آمدندو در مسائل ديگري حرفها زدند و به اساس اسلام اعتراض کردند.افراد ديگر پيدا شدند که به نام حمايت از مليت ايراني،عليه اسلام سخناني گفتند.اينها بدون اينکه خودشان
بخواهندو قصد داشته باشند،به طور غير مستقيم، آن قدر به اسلام خدمت کردند که خدا مي داند.
يعني وقتي کسروي آن کتابها را نوشت، تازه دست علماي اسلام رفت روي کاغذ و مسائلي را که
در طول چند قرن در اثر اينکه اعتراض،تشکيک و ايرادي نشده بود، پرده هايي از ابهام روي
آنها را گرفته بود و کم کم خرافات و اوهامي هم درباره آنها پيدا شده بود،تشريح کردند.
يک دين زنده، هرگز از اين حرف ها بيم ندارد.يک دين زنده، آن وقت بيم دارد که ملتش، آن قدر
مرده باشد که عکس العملي نشان ندهند.
اساسا ديني که منطقش بر اساس فکر و عقل است، براساس حساب است،براساس فلسفه است و بر
اساس يک سلسله مصالح است، دراين جهت نگراني ندارد. روي همين حساب، از صدر اسلام
تا کنون، آن آزادي تفکري که اسلام به مسلمين و به ملل ديگر درباره اسلام داده، هيچ ملت ديگري
نداده است و اين از افتخارات اسلام است.