• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : غزل قدوم غروب
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهدي صبوحي 
    سلام آقاي ارجمند عزيز، طاعات و عبادات قبول انشاالله

    مطابق فرمايش خودتون، چند کلمه اي رو که جديدا نوشتم اينجا براتون ميذارم، خوشحال ميشم حقير رو از راهنمايي هاتون بهره مند بفرماييد

    در پيچ و تاب غصه ها بيدارم امشب
    در حسرت ناگفته ها مي بارم امشب
    آتشفشانم، کوه دردم در تلاطم
    از خويش خالي و زتو سرشارم امشب
    اي ساقي سرمست؛ صهباي جنون کو؟ ،
    ميرقصم و ميخوانم و تبدارم امشب
    همچون سياوش پا در آتش مي گذارم،
    از هرچه غير از ياد تو بيزارم امشب

    آه اي مسيحايي نفس؛ عيساي قلبم،
    يکدم به بالينم بيا بيمارم امشب
    من چون خليلم پا در آتش مي گذارم،
    از شوق وصلت همنشين با نارم امشب
    سوداي وصلت شعله بر جانم فکنده،
    اندوهگينم سوگوار يارم امشب
    چون يوسفي گمگشته و زار و پريشان،
    در انتظار رونق بازارم امشب