يتيمان که باباي يکديگرند اميدي به فرداي يکديگرند
در اين ساحل دور لبريز موج صدف زار درياي يکديگرند
نيازي به ميخانه و جام نيست که مست تماشاي يکديگرند
ز کنج قفس بلبلان را چه باک چو صد ناله در ناي يکديگرند
نيازي ندارد عابد به شک بتيمان که باباي يکديگرند