پيامهاي ارسالي
+
به نام خدا
*
پيکي که سوار رخش باد است گل است
شاهي که تمام عمر شاد است گل است
پائيز! ز تيغ خود مترسان ما را
چيزي که در اين باغ زياد است گل است!
*
#لنگرودي
#ارجمند
كيوان گيتي نژاد و
3:20 صبح
« لنگرودي »
.
Download free pc gam
https://repackgames.ir/far-cry-5/
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري
تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
https://eitaa.com/parsiblog
كيوان گيتي نژاد و
خانم معلم من مي تونم از شما بخواهم در بخش خصوصي با شما يک راز را در ميان بگذارم؟؟
+
صداي نازک اين گل مرا مي اندازد
به ياد غنچه.بي رنگ و بوي پرپر خويش
#دلم_گرفته از اين لحظه هاي سرگردان
کنار خواهش سنگ مزار دلبر خويش
*
به ياد همدم تنهائيم که تنهايم
گذاشت ... کاش از اين راه باز برگردد
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
sobhan
103/1/3
آيا رسد پايان اين ايام رخوت و نا اميدي آيا همه پوچ بود و از پي آزار دل شد 15 سال پرسه در برزخ ماهوت آيا به پايان ميرسد اين نم نم بلا و تزوير و دروغ آيا آشيانه بر باد رفت آنجا که خيال راحت شد از نبود فايده اي از پي باور خوش صداي بت دلهره ايام کجا رفت که امروز هيچ و پوچ است اما بهتر از آن است که سقوط هوشياري آيد سراغت در تاريکي و ظلم ات راحت تر مي دهي جان تا کنار بت خندان دلبر خويش
+
به نام خدا
*
ما هم به #عشق_روي تو رفتيم و آمديم
اي جان ما فداي تو و غبطه خوردنت
*
#لنگرودي
sobhan
103/1/3
غبطه تو از سر ليلي است و مجنون شدي و زيبا بودي ثمره شجره طيبه اهل بيت اولويت ات شدي منم غبطه مي خورم که عاشق شدم بنده کوه ال ابايت شدم بنده بودم گداي خشت خام اهل و ديارت شدم بنده عشق ام و گداي کوي حيدرم خادم آسمان رضايم و غبطه حيدر را از زيني و مظلوميت روقيه مي کشم شايد روزي کنج خرابه به خواهرم بپيوندم و فداي کوه ثمره شجره اهل بيت شوم لبيک يا حيدرکرار و حيدر حي و ثاني
2-دانلود آهنگ
102/12/15
اي عشق تو امان ام دادي امانم بريدي تو به من شور دادي و اشتياق را از دلم زدودي من با مهر آمدم و تو به تنهايي من را سپردي من با خوشي با تو سخن گفتم و تو با درد جوابم نوشتي خواهش من از اوج عشق جاري شد و تو پرسش ات از انتهاي بي وفايي من طلب يار کردم و تو مغفرت براي مرده ام فرستادي حال بگو در اين معبر پر از رفاقت و مهر و عطوفت عشق من عاشق را به کدامين سکه ضرب نمودي
+
هو الحق
*
من متهم اصلي پرونده عشقم
چشمان مرا بر سر اخلاص گرفتند!!
*
#زين_العابدين_آذرارجمند_لنگرودي
#ارجمند
#لنگودي
2-دانلود آهنگ
102/12/15
حي من پرونده ام بسته شد بازي من ختم به استراحتگاه هم کيواني که درست است آخر پدر سوخته اند ولي جبر زمانه با آنها اينگونه تا نموده است اونجا ديگر الحمدالله نه برزخ نه قيامت تا چشم کار مي کنه پدرسوخته هايي که سينه مادر را گاز گرفته اند ولي تمام ميشه همه اين آزمونها کسي ديگر سوال طرح نمي کنه براي قيمت گذاشتن به يک مجنون
اخلاص را ديگر جويا نيست احدي فقط نمي دانم به زندان تن دهم يا از اين سراي بروم جايي که ديگر کسي نمي پرسد اين مجنون لياقت نداره يا داره فقط مي بينم اونجا دشمناني که در تحيرند که اين ديوانه از دست کساني که او را به حبس گسيل داشته اند باز در فکر کساني ست که صاحب قفس هاي آماده براي نابود کردنش حتي الان هستند و او برايشان شعر مي گه و در پي يار
اينه ديگه درست دشمنان کارشون حرف نداشت و من را طوري از چرخه عشق بيرون کردند که هرچند غير اين هم نميشد داستان کيوان مجنون ولي من از عشق ام و از خانواده ام حتي در عمق مجازات و پاي دار هم لبيک يا سيد علي و به عنوان آخرين خواسته ارسال پستي براي خانواده ام هستم اي دشمنان من بنوشيد از شيره جان من که حلالتانباد که واقعا دست مريضا داشتيد من باختم
خداحافظي مان در چند روز آينده سالها دوريم از چنگال هم و شما هم به راحتي مي توانيد تمام عصبانيت ک دشمني يتان را در آنجا که آدمها با مرده فرقي ندارند آنجا که هويت خود فراموش ميشه و مثل يک لجن زاري که طبيعت هرجور بخواد با اون مي کنه ديگر چه بهتر و راحت تر از اين مي خواستيد کيوان اسير شما شد نوش جانتان هرچند بي بها بودم از نخست و مادرتون را به عزا نشاندم راحت نکرديد از اين ديوانه
كيوان گيتي نژاد و
102/11/26
کجايي اي غزل تيزپاي شهادت که عمر و عاث ها خوب ما رو از هم تفريق دادند و خوب جاي مرا در اين ماتم سرا در سينه عمروعاص ها باز کردند از عشق گفتند اما از رد تو براي تداعي شدنش بهره بردند از غم. گفتند اما با خنده هاي تو تعبير به ما في نحن آن نمودند خلاصه بدکردن در اين قمار شب دوز صفتان نيک و بد را به هم بد جور و بهم بافتند
+
هوالمحبوب
*
رسيده ام ژوليده از اين سفر شايد
مرا گداي در خانه اش حساب کند
*
#لنگرودي #ارجمند
#زين_العابدين_آذرارجمند
كيوان گيتي نژاد و
102/9/5
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
خوشا بحالت رفيق با آن پيراهن گلي آغشته به خون با آن عزت و جبروت تو آقا را گرفتي چه مي خواهي دگر راهي رب شدي برو پشت شيشه خندان و خنده ر ي از اينکه تخت خاليت ديگر نيست دست ضامن آهو خب هستي و پايت را کرده او تبرک
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
نجف اي غم سالار. دشت کاهلي و ندبه اي که کردنت تو را شهيد و بعد گفتند مگر بود اهل صلات حيدر کرار ولي نشنيدن ياران يا شنيدند فزت رب الکعبه يا نديدند در نبود عمار عين عمار علي فاتح خيبر جانشين و نايب پيمبر وارث دين و حديث و کرامت اهل بيت معصوم علي را نکشت و شهيد نشد جز شهيد جهل ملت نادم اما هنوز درس رشادت و بصيرت ولي حي را ندادند به حقش لبيک
نظور اين است خوشا به حالت خواهرم پذيرفته شديد و مقبول دل ياران شديد آنجا که لياقت بود من نبودم حالا که تمام شد من در انتظار ياراني خود پس ماندم نه سخت نيست که از کوچه عشق بي معشوق گذري؟والله سخت است اما من ياد گرفتم تنهايي را تنها هجي و جامع پذيراي ندبه خويش و نفس سرکشي که از من نديد جز ندبه خود کردم با خود اي کاش نادمي هم ارزشي چون برگزيده شدن داشت
بايد با ولايت بود و معناي عشق را با دلت سرود بايد انگيزه اي باشد تا مجتبي را تاسيس نمود بايد در پس از آن ديوار ياراني باشند و سربازاني مسلم که از طفوليت دلداده آن صاحب مسجد آن ثمر جنت را با آن سرود بايد دليلي باشي براي باور هر آنچه که امروز کمک کر. تا تو باور کني داري فرصت آنچه با وظيفه و حقيقتي چون من روبروست مت آماده ام تا آرزو را در تکليف احساس و باور کنم دلهاي عاشق را به سوي مکتب حيدر راهي کنم
+
هو الحق
*
مرگ است نانوايي و ما نيز در صفيم
غمگين نباش نوبت ما پر نمانده است
*
#ارجمند
#لنگرودي
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
تو ميدوني حتي کنارم نشسته باشي بازم دلتنگم حالاسهل است که بداني وقتي کنارم نباشي من در چه حالم.آري بي حال و گرفتارم در پي آنم که کي ؟کجا؟در چه حالي؟تا نشوم گرفتار دلگير شدن هايم از نبودن هاي گاه و بي گاهت که از من گرفته عمري جانم
+
+ به نام خدا
*
بناي فكر و خيال مرا خراب مكن
مرا به لطف خود از سوز شرم آب مكن
بمان بيايم و سيرت ببينم ... آي مرو !!
براي رفتن ... آهسته تر ... شتاب مكن
ببين چگونه بر اين گونه اشك مي لرزد !!
بيا وجود مرا غرق اضطراب مكن
مرا كه نيست به بوئيدن تو دسترسي
دل مرا با لبخند خود كباب مكن !!
وفا نكردن و دل كندن و بريدن و يأس
براي اين دو سه بر روي من حساب مكن!!
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
بي تو امور اين جهان برايم لنگ شده؛ يا نه بين زمين و آسمان جنگ شده؛نه کوه شده آب ؛نه دشت شده خاک و نه زمين را آب برده؛اما دل من از براي يافتنت خيلي تنگ شده ؛بيا و با آمدنت دنياي من را کن پرشور و پرتقال.
مطالب حقوقي جديد
102/5/29
1 فرد دیگر
14 فرد دیگر