پيام
+
به نام خدا
*
قهر هستيم من و قلب سياهم با هم
گاه بيگانه شوند آينه ها هم با هم
چيست گل معجزه گر نيست که با هم جمعند
رنگ و بو با هم و تصوير و صدا هم با هم
باد افتاد در آن زلف و پريشانم کرد
باز لرزيد دل و دست و نگاهم با هم
مثل خرما و خدا، عقل و دل از هم دورند
اين دو را بر سر آنم که بخواهم با هم
عاشقم... عاشق و حيران شده وصل و فراق
شده در سينه من اين دو فراهم با هم
*
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند

« لنگرودي »
01/7/25

« لنگرودي »
گفت سيب آدم و خنديد و بر او مي خندند /
عالم و آدم و ابليس و خدا هم با هم //
من و دل سوي جنون سخت جدا مي رفتيم/
عشق فرياد برآورد که : با هم با هم!
// شده ام مات فروغ رخ کافر کيشي /
که فرو ريخته ارکان سپاهم باهم
// بزم خوبيست غم و رنج چه خوش مي رقصند /
اي دل! اي ديده! برقصيد شما هم با هم!!
« لنگرودي »
.