پيام
+
هو
*شطح * به كلماتي مي گويند كه از *عارف* در « جذبه و بيخودي » سرريز ميشود
اگر شطحي از *ديوانهاي* هم بروز كند ( يعني من ! ) اين است :
*به سينه داغ فراق صنوبري دارم
بيا ببين كه به چشمم چه محشري دارم
چراغ در كف دنبال شيخ مي گردم !
من از « گناه » تلقّي ديگري دارم
دلم هميشه براي تو آسمان! تنگ است
دلم خوش است كه من هم كبوتري دارم
دلم گواهي بد مي دهد اگرچه، ولي
بزن ! چه بيم براين شانه تا سري دارم*
*

ايمان
92/6/6

خادمة الشهدا
دلم هميشه براي تو آسمان! تنگ است...
« لنگرودي »
من از *حسين *گرفتم نشاني خود را / به كف ز عشقش بشكسته ساغري دارم
« لنگرودي »
*به ياد خون گلوي علي اصغر او / به سينه تا به ابد داغ اكبري دارم !*
*ابرار*
:( به سينه تا به ابد داغ اکبري دارم...
« لنگرودي »
:)
*ابرار*
با کاربري گرامي طرفه موافقم...علاوه بر شعر تصوير عاليه..
« لنگرودي »
.