پيام
+
هو الباري
.
*اين هم پريشان گويياي ديگر !:*
.
* غم* جرعه جرعه خون مرا نوش كرده است
تا *مست گشته* خانه فراموش كرده است
*اي عاقلان* كه گوش به حرفم نمي دهيد
*ديشب خدا به درد دلم گوش كرده است*
*ديوانه *نيست آنكه چو من در سياه چال
او را شراب پنجره مدهوش كرده است
من عاشق نگاه غزلهاي تشنه ام
*چون اشك در هواي دلم جوش كرده است ! *
.

2-ولایت مدار
92/7/12

* گل نرگس *
@};-