پيام
+
هو
جامي بگير بر کف و عزم *حضور* کن
تلبيس عقل را ز سر خويش دور کن
مستي بدون *سعي * ميسّر نمي شود
منشين که : * آي ! ساقي مجلس ظهور کن !*
اي خويش را به خواب زده ! شب دراز نيست
در انتظار وصل که گفتت قصور کن ؟!
*جمعه اي ديگر !
منتظران کجا هستند؟!
برنامه شان براي رفع موانع ظهور مولي چيست ؟!
يا علي !
*

« لنگرودي »
92/8/4

« لنگرودي »
.