پيام
+
بسم ربّ الحسين
آقا ببخش من مرثيههايم در اندازههاي *درك داغ بزرگ تو *نيست امّا اگر نسرايم چه كنم
آن عصر آخر :
*من گريهي آفتاب را فهميدم*
مفهوم *گلاب ناب* را فهميدم
چشمانم تا بر *لب خشكت* افتاد
*يك مرتبه راز آب را فهميدم !*
.

رود تنها نيست
92/9/15

رود تنها نيست
از دست همين برآيد، قبول کن از اين گداي تهيدست قبول کن (شعر في البداهه از خودم)