پيام
+
به نام خدا
*
امان از دست اين شاعرها!
آسمان را تا حالا از نزديك نديدهاند!
هرگز با كبوترها نپريدهاند !
اصلاً نمي دانند « زاغ » ... « پاك سفيد » ... « طوقي » يعني چه !
ولي
بيشترين قافيههاي شعرشان را با « كبوتر » ميسازند
مثل مسلمانهاي مسجد نديده !
مثل گداهايي كه نمي دانند شب جمعه كي است!
شغلشان « شعر بافتن » است
مثل نقاشي كه شغلش كشيدن است
حالا قفس بكشد يا عقاب!
امان از شاعرهاي به صرف شاعر
*

« لنگرودي »
93/2/11
« لنگرودي »
كبوتر مي داند *حرم * يعني چه ! ...نه شاعر !
« لنگرودي »
.