• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : قاف عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ساحل ماسه اي
    با خدا قدم ميزدم
    به پشت سرم نگاه ميكردم
    جاهايي كه از خوشي ها حرف ميزديم
    دو رد پا بود
    به جاهايي كه از سختي ها حرف ميزديم
    يك رد پا
    به خدا گفتم در سختي ها با من نبودي؟
    خدا گفت آن
    يك رد پا رد پاي من است كه در سختيها
    تو را بر دوش ميكشيدم....
    + عدالله 
    سلام . خدا خيرتان دهد . واقعاً مثل رجايي و باهنر را اين روزها خيلي احتياج داريم . گاهي که به شخصيت اين دو يار امام فکر مي کنم واقعاً در دلم نسبت به آنها احساس محبت مي کنم .
    پاسخ

    سلام . خدايا برسان ! من هم همينطور . امام حرفهاي بلندي در باره رجايي و باهنر دارد . آدم غبطه مي خورد به حالشان .
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 7 شهريور 91 نوشته (اين دو کبوتر) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.