غزل « نی جف » - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزل « نی جف »

به نام خدا


غزل « نی جف »
تقدیم به مولی الموحدین امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب ( علیه آلاف التهیّة و السلام )

به زیر شیر عشقت می برم با تشنگی کف را

که شاید درک کردم اندکی با عشق مصحف را

مرا در ادعایم می کنی تکذیب، می دانم

شدم دریا که با موجش به ساحل می دهد کف را

مؤذن برد نامت را ... چنان بی خود شدم از خود

که از سجاده ام برخاستم، برداشتم دف را

اگرچه عشق و حسرت با مزاج من نمی سازند

خداوندا! دو صد چندان کن تو این درد مضاعف را

« مگو از عشق و از هر چیز می خواهی بگو » باید

ز ذهن خویش بیرون کرد این فکر مزخرف را

شدام در مذهب دیوانگان، رسوای عام و خاص

مران ای عشق از کوی خود این تازه مشرّف را

برای دیدنت تا نوبت ما شد پس از عمری

جناب هجرت آمد با تعنی زد به هم صف را

نمانده خشک پلک و گونه ام از اشک چشمم هیچ

که باران می کند خیس از قدومش هر مسقّف را

طبیب عشق من! دادی به دستم تیغ و ابریشم

به من لطفی کن و شرحی بفرما طرز مصرف را

دلم تا تنگ سلطان خراسان می شود، خورشید

نشانم می دهد کوی جلال الدین اشرف را (1)

شما بالا نشین عرش اعلایی ولی لطفاً

مبر از یاد خود مستأجر مفلوک هم کف را

هنوز از جای جای شهر بوی ناله می آید

اگرچه بعد فقدانت « نجف » گفتند « نی جف » را

 

 

شعر : زین العابدین آذرارجمند لنگرودی

1- حضرت سلطان جلال الدّین اشرف، برادر امام رضا ( علیهما السلام) مدفون در آستانه اشرفیه گیلان




تاریخ : یکشنبه 102/3/7 | 7:8 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی