• وبلاگ : شين مثل شعور
  • يادداشت : راز خلقت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مجتبي حاذق 

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزيز

    حقيقتا لذت بردم و فضاي صميمانه و عاطفي کار رو دوست داشتم.

    باتوجه به امري که خودتون فرموديد براي گفتن نظراتم(که البته بنده خودم رو در اين حد نمي دونم) بنده انجام وظيفه ميکنم اميدوارم بي ادبي بنده رو ببخشيد:

    در اين بخش : گر حبيب خدا نبودي تو/جلوه اي جبرييل را ميسوخت

    اگر آب محبت تو نبود / خشم آتش خليل را ميسوخت

    کاربرد دو فعل (ميسوخت) به ضرورت وزن بوده در صورتي که گونه ي درستش بايد اين باشد که :

    (جلوه اي جبرييل را ميسوزاند) و ( خشم آتش خليل را ميسوزاند)

    و يک مورد خيلي کوچک در اين مصرع :
    کوه ها ايستاده اند که تا / پيششان چند لحظه بنشيني

    که به نظرم اگر بجاي ( که تا) ، ( که تو ) آورده شود سختي کلام گرفته ميشه...

    بي ادبي بنده رو ببخشيد...

    خيلي استفاده کردم ...متشکر

    ياعلي

    پاسخ

    سلام . با تشکر از لطفتان . به عنوان توضيح عرض کنم فعلي دو وجهي است هم لازم و هم متعدي استعمال مي شود . هرچند اگر بود بهتر مي شد . چشم : که تو !