پيام
+
[وبلاگ]
به نام خدا
*
من يوسف نيستم !
از گرگ متنفّرم
از چاه بدم ميآيد !
عهد كردهام با برادرها ... نابرادرها ... به صحرا نروم
اگر تنها عشق بود خيالي نبود امّا ...
مصر پر از زليخاهايي است كه تو را به كمتر از « بخس دراهم » به زندان مي فروشند
مخصوصاً اينكه
بر دار خواهي رفت و مرغان هوا حتي استخوانهايت را خواهند جويد چه برسد به مغز سرت !
من يوسف نيستم !
من طاقت دوريت را ندارم ... پدر !
...
بقيه در وبلاگ*
« لنگرودي »
92/12/16
شکيبا!
:'( من طاقت دوريت را ندارم يوسف زيباي زهرا
« لنگرودي »
.