این کلاغها !! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این کلاغها !!

  بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام

نمیدانم ( یا نمی‌خواهم فکرش را بکنم ! ) که این شعر این حقیر طنز است یا تلخ و یا سیاه . امّا متوجه شده‌ام که نقّاد کم است ! ما خود به نقد اشعار دیگران می پردازیم به این امید که دیگران هم نقدی بر سروده های ما کنند ؛ امّا زهی خیال آسوده ! ( نه باطل چون هنوز کور سوی امیدی هست ! )

خلاصه این شما و این « این کلاغها »

 

آغوشِ باد باز و رها این کلاغها

فارغ ز هرچه ناز و ادا این کلاغها

مشغول تاب بازی با سیمهای برق

شیطان و بی خیال و بلا این کلاغها

نه اهل ماست مالی و دوز و خیانتند

نه اهل سازمان سیا ! این کلاغها !!

شادند باز هم ننه سرما رسیده است

با برف می‌کنند صفا این کلاغها

دارند همچنان سرو گوش آب می دهند

در باغ ، آشکار و خفا این کلاغها

انگار مانده‌اند که سر در بیاورند

از شدّت سیاهی ما این کلاغها

بیش از دو حرف نیست تمام کلامشان

فریاد می‌کشند که : « قا » ... این کلاغها !

مشکوک می‌زنند ... نه ! مشکوک می‌زنند !

اینقدر ساکتند چرا این کلاغها!

مثل فرشته‌های سیاهی که  می‌شوند

نازل از آسمان خدا ، این کلاغها

بالاتر از سیاهی هستند و خوش نفس  

هستند اندِ رنگ و صدا این کلاغها !!

در دست و بالتان پیدا گر شود پنیر

دارند التماس دعا این کلاغها !

 التماس دعا !!




تاریخ : دوشنبه 91/11/2 | 5:9 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی