دل تنگیهای قدیمی - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل تنگیهای قدیمی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

در بهار هم مثل اینکه قرار نیست دل آدم نگیرد !!

در بار 72 این چند بیت سروده شد ... دل تنگی‌های آن سالها را امروز مرور می کنم :

 

http://emingharib.persiangig.com/ofoghtazeh/in-to/neylabak.jpg

من پر از خندیدنت هستم ... ببین !

من اسیر دیدنت هستم ... ببین !

کیستی تو باعث آغاز من

آبی من ... بال من ... پرواز من

دستهایم بی تو در فرسایشند

چشمهایم غرق اشک خواهشند

بی تو من امیّد را گم کرده ام

چشمه‌ی خورشید را گم کرده ام

بی تو « زردی » برگ معنی می‌دهد

زندگانی مرگ معنی می‌شود

بی تو غرق خشکسالی مانده ام

بی تو از آواز خالی مانده ام

بی تو داغ نسترنها تازه است

آه و حسرت بی تو بی‌اندازه است

بی تو خشکیده است رود خنده ام

دود شد بود و نبود خنده ام

بی تو از این کوچه باید کوچ کرد

پشت بر این لحظه‌های پوچ کرد

من شقایقتر ز تو کم دیده ام

آه ... عاشق‌تر ز تو کم دیده ام

تو پر از داغ اقاقی بوده‌ای

تو در این میخانه ساقی بوده ای

آه امّا غم مرا از یاد برد

رخت‌های غصه ام را باد برد

مانده ام ... از راه ماندن خوب نیست

رفت باید ... آه ماندن خوب نیست

می‌روم تا اینکه شاید نی شوم

آه باید ... آه باید نی شوم

نی پر از حزن دو چشمان من است

آیه ای در وصف ایمان من است

تار و پود نی چو من از ناله است

نی پلی بین من و آلاله است

نی مرا چوپان گلها کرده است

غنچه بغض مرا وا کرده است

خاطرات بند بند عشق : « نی »

آشنای دردمند عشق : « نی »

منکه بی پرواترین پروانه ام

شعله باید سر زند از شانه ام





تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 4:17 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی