دل باید پاک باشد ! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل باید پاک باشد !

به نام خدا

http://media.afsaran.ir/sibYNX_535.jpg

( شما بگو واقعی ! )

صبح بود و آرامستان هم خلوت !

کارهایم را سرو سامان دادم ... رفتم برای فاتحه خواندن !

داشتم اهل قبور را زیارت می کردم که ...

زن و مرد جوانی داشتند بگو بخند می کردند

زن وضع بدی داشت

کمی با خودم کلنجار رفتم !

- آقا ببخشید!

مرد آمد جلو

-  می بخشید ... عذر می خواهم ... شرمنده ... شما بزرگوارید ... لطفاً اگر ممکن است به همسرتان بگویید کمی رعایت کنند!

مرد، اول سر تا پایم را برانداز کرد

شما؟!

-  یه بنده خدا

-  برو ببینم آقا ... خودت را گیر آوردی!

-  منکه اولش عذر خواهی کردم!

کردی که کردی ! ... چی شده مگه ... همسرم چیش هست ؟!

برادر من ! ... اگه مردای دیگه به همسرت نگاه کنند و لذت ببرند مهم نیست !؟

مرد جوان مقداری تردید داشت چه بگوید ... امّا گویا قلباً راضی به آرایش همسرش نبود ، مثل اینکه جرأت اعتراض به همسرش را نداشت ... همسرش که متوجه شده بود چه چیزی به شوهرش گفته ام جلو آمد ...

- حاج آقا ! ... دل باید پاک باشه !

من سعی کردم چشمم به قیافه اش نیفتد ... به زمین چشم دوختم و با لبخند گفتم :

- خواهر من یک دلیل فقط یک دلیل بیار که نشان بده قلبت پاکه !

در همین بین یکی از دوستان آمد و با احترام گفت حاج آقا مهمان داریم از دادستانی آمده‌اند با شما کار دارند و به دفتر پیشگیر و حفاظت اجتماعی اشاره کرد

مرد که تازه متوجه شده بود با کی دارد حرف می زند دست و پایش را گم کرد ... خواست چیزی بگوید و شاید عذر خواهی کند که مهلت ندادم و با عذر خواهی به سرعت به طرف دفتر برگشتم ...
وارد دفتر که شدم از دور برای بار آخر آنها را برانداز کردم ... گویا مرد با ناراحتی در حال گفتن چیزهایی به زنش بود ! ...

 




تاریخ : شنبه 93/1/16 | 10:30 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی