بسم الله الرّحمن الرّحیم
با این صحبتهایی که آقا امروز فرمود با هر کلمهاش من وجودم لبریز افتخار شد و عشقم به او دو چندان گردید
خدا را هزاران بار شکر کردم به خاطر وجود چنین دردانه ای
تا کور شوند انان که عقب ماندگی ما را می خواهند
این رباعی از طرف خودم و همه عاشقان ؛ تقدیم به رهبر معظم انقلاب :
من عشق تو را نوشته ام بر دل خویش
هر روز شوم عاشق تو بیش از پیش
یک جان دارم آنهم قربان تو باد
ای دیدن روی تو دوای دل ریش !
برای سلامتیش صلوات بفرست
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تقدیم به لحظات آخر امام حسین ( علیه السلام )
ناگاه درد کمانی بار دیگر می کشد تیر
می نشیند ردی از زخم بر قلب خونین یک شیر
آغوش وا میکند خاک ؛ میایستد نبض خورشید
... لبخندها نیز حتّی دیگر ندارند تأثیر
« شب » میشود روز ناگاه در طرح گیسوی یک گل
تنها سر چند لحظه سروی جوان میشود پیر
آنجا کمی آنطرفتر از تپهای خون گرفته
در بزم هفتاد شیطان بر پا شده رقص شمشیر !
یک حنجر تشنه آن بین انگار گم کرده خود را
بارانی از بوسه دارد از یک گلو می شود سیر
خم می کند باد خود را تا اینکه بهتر ببیند !
می پیچد از فرط حیرت در باور دشت تکبیر !
...
با سایه هایی پریشان آئینه ها را شکستند
خوابی ندیدند و آن را با تیغ کردند تعبیر !
بس کن مگو بیش « عابد » از پا غزل وقتی افتاد
دیگر چه بر خواهد آمد از دست یک مشت تصویر !؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم و بسم الله النتقم مِن اعداء الحسین
هوالشّهید
داستان مرد
آسمان شکافت در مسیر تیر
بوی خون گرفت دیدگان مرد
بغض پاره شد در گلوی طفل
« آب » جان سپرد بر زبان مرد
دست غنچهای چند ماهه را
گردنی غریب دور خود گرفت
بوسههای گرم گرچه تشنه بود
تند تند ریخت از لبان مرد
آخرین امید بال بال زد
آخرین نگاه زیر ابر ماند
آن غروب تلخ شب نیامده
بی ستاره شد آسمان مرد
رقص گرگها ... یک غزال سبز ...
بزم نیزه بود دشت سوخته
گاه مرد شد میزبان زخم
گاه زخم شد میهمان مرد !
اسب خسته ای بی سوار شد
زیر یک هجوم چند خیمه سوخت
ایستاده بود پابرهنه باد
در مقابل کودکان مرد
خاک ناله کرد ... آسمان گریست
دست تیغها خون گرفته بود
آخر همین لحظه های سرخ
تازه شد شروع داستان مرد
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خلوتیان ملکوت
شرح مختصر یکی از ابیات حافظ و ربط آن با امام حسین ( علیه السلام )
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت به تماشای تو غوغای قیامت بر خاست (1)
معنی بیت : با دیدن حالات تو که سرشار از عشق و جذبه بود ؛ فرشتگان آه و حسرت سر دادند .
طبق بعضی از احادیث ، ملائکة آسمان برای یاری امام حسین ( علیه السلام ) آمده بودند که امام اجازه ندادند . و همچنین روایات زیادی از وجود ملائکه در کنار تربت پاک امام حسین ( علیه السلام ) حکایت دارد مثلاً : از امام صادق ( علیه السلام ) نقل است که فرمود : خداوند هفتاد هزار فرشتة ژولیده موی غبار آلود را بر قبر امام حسین ( علیه السلام ) گمارده است که هر روز بر او صلوات میفرستند و برای کسانی که به زیارت او میآیند دعا میکنند و میگویند : پروردگارا ! اینان زائران امام حسین ( علیه السلام ) هستند برای آنان این کار را انجام بده و آن کار را انجام نده ! » (2) همچنین از امام صادق ( علیه السلام ) نقل است که فرمود : « هرگاه ابا عبد الله ( علیه السلام ) را زیارت کردید سکوت را رعایت کنید مگر برای خیر ؛ بدرستیکه ملائکة حفظة شب و روز در نزد ملائکهای که در حائرند و مصافحه میکنند با ایشان ؛ ملائکهای که در حائرند به آنان جواب نمیدهند از شدّت گریستن ؛ و پیوسته مشغول گریه و زاری هستند مگر وقت زوال خورشید ( ظهر ) و وقت طلوع فجر فجر که در این دو وقت ساکت میشوند پس ملائکة حفظه منتظر میشوند تا ظهر شود و تا فجر ظاهر شود که در این دو وقت با ایشان صحبت نمایند و آنان (ملائکة حفظه ) چیزهایی از امر آسمان میپرسند ؛ و امّا بین این دو وقت ، ملائکة حائر صحبت نمیکنند و از دعا و گریستن آرام نمیگیرند (3) و نیز از آن حضرت روایت شده که : « خداوند چهار هزار فرشته به صورت ژولیده مو و غبار آلود به شکل عزاداران و مصیبت زدگان ، بر قبر امام حسین ( علیه السلام ) موکّل کرده است که بر آن حضرت میگریند از طلوع صبح تا ظهر و چون ظهر میشود چهار هزار فرشته فرود میآیند و آن چهار هزار فرشته بالا میروند پس پیوسته گریه میکنند تا طلوع صبح (4) و نقل است که حوریان بهشت چون میبینند که یکی از ملائک برای کاری ، بر زمین میآید از او التماس میکنند که برای ما تسبیح و تربت امام حسین ( علیه السلام ) به عنوان هدیه بیاور . (5)
در بیت « مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت ... » از فرشتهها به « خلوتیان ملکوت » تعبیر شده است و از « گذشتن » میتوان « مردن » و با ادبتر بگوییم « شهادت » استنباط کرد . شاید جملة « فلانی درگذشت » را بسیار شنیده باشید . « مست گذشتن » میتواند به معنای « عاشقانه از همه چیز دست شستن » باشد که مولی العارفین و سر سلسلة عاشقان ، امام حسین ( علیه السلام ) اینگونه از همه چیز گذشت ! (6)
نکتة قابل عرضی که میماند این است که طبق حدیثی از امام صادق ( علیه السلام ) وقتی امام حسین ( علیه السلام ) از مکه به سوی عراق حرکت کرد لشکرهایی از ملائکه و جنّ در حالیکه سلاحهای جنگی در دست داشتند به خدمت آن حضرت آمدند و عرضه داشتند که ما مطیعیم ، هر فرمانی که صادر بفرمایید انجام میدهیم ؛ آن حضرت فرمود که من به شما حاجت ندارم (7) و میتوان تصور کرد که این لشکریان مخفی از دیده ، شاهد جانفشانی امام حسین ( علیه السلام ) در روز عاشورا بودند و در این حسرت میسوختند که اجازة نبرد با دشمنان آن حضرت را ندارند ؛ اینجا بود که به قول حافظ از آنان غوغای قیامت برخاست !
1- غزل 21 ، بیت 6
2- شیخ صدوق ـ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، نشر اخلاق ، چاپ چهارم ، زمستان 1379 ، صفحة 187 ، حدیث 16
3- شیخ عباس قمی ـ مفاتیح الجنان ، چاپ عترت ، چاپ دوم ، 1382 ، صفحة 825
4- همان
5- همان ، صفحة 920
6- حافظ در جایی دیگر میفرماید :
« من از آن دم که وضو ساختم از چشمة عشق چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست » ( غزل 24 ، بیت 2 ) و این بیت مؤید این است که عاشق ، پاکباز است و از همه چیز خود در راه معشوق میگذرد و شاید بتوان گفت که امام حسین ( علیه السلام ) بهتربن الگوی عاشقان صادق ، در نشان دادن حقیقت عشق است .
7- آیت الله دستغیب ، عبد الحسین ـ سید الشّهداء ، انتشارات فقیه ، 1357 ، صفحة 59 ( علت اینکه امام فرمودند که به شما احتیاج ندارم این بود که خود آن حضرت اگر اراده میفرمودند میتوانستند با قدرت الهی خویش و از راه غیر عادی تمام دشمنان خویش را از بین ببرند و قدرت ایشان به انوان امام از ملائکه و جنّ کمتر نبود امّا میخواستند امور را از راه عادی انجام دهند تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد !
بسم ربّ الحسین
یا سید و سالار شهیدان !
هرکه جامی از میت را سر کشید
مست شد بر روی غم خنجر کشید !
آب شد یخهای روح تشنهاش
سبز شد از شاخه ی خود پر کشید
اشک ریزان با نوک مژگان خود
عکس آتش روی خاکستر کشید
هر که یکبار از تو پیشش گفته شد
پای دل وا کرد دست از سر کشید
تا مگر شاید تو را پیدا کند
چون نسیم صبح هر سو سر کشید
« عشق » بازی نیست باید روز و شب
انتظار نازی از دلبر کشید !!
پس بیا و ناز کن ای نازنین
عقده ام را باز کن ای نازنین
.: Weblog Themes By Pichak :.