حجاب - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رابطه عقل با حجاب

به نام خدا

تبریک ایّام .

امّا بعد :

یکی داشت خربزه با عسل می‌خورد یک نفر دیگر به او گفت آقا نخور برای عقل ضرر دارد . طرف پرسید : « عقل » چیست ؟! . گفت : ... تو بخور !!

پرده‌نوشته‌ای دیدم با این مضمون : « خواهرم ! حجاب تو صیانت از خون شهداست » با خودم فکر کردم اگر یارو بداند « شهید » یعنی چه خود بخود حجابش را رعایت می‌کند . به خانمی بگویی اسلام گفته زن نباید موهایش را در معرض دید دیگران بگذارد ؛ برمی‌گردد می‌گوید « اسلام » یعنی چه ؟! ( اگر هم زباناً نگوید عملاً خواهد گفت ـ کلّی کلنجار رفتم ننویسم کیلویی چند !! ) پس دو راه حل می‌ماند :

1- واقعاً معارف قرآن و کلمات ارزشی را آنگونه که هست به آنان که نمی‌دانند بیاموزیم ( از راه رسانه‌های مختلف ، کتب درسی و ... )

2- همانطوری که برای کلاه ایمنی موتور سواران و کمربند ماشین و ... شانصد نوع قانون موجود است برای حجاب هم دو سه تا قانون ( بازدارنده ) وضع کنیم و ...

راه حل سومی هم هست : بیخ همه چیز را بزنیم و اینقدر اسلام اسلام و شهید شهید نگوییم و خودمان را برای جواب قیامتیش هم حسابی آماده کنیم .

گاهی انسان کوچولوهایی را می‌بیند که با جدّیت تمام حجاب را رعایت می‌کنند ؛ آدم لذّت می‌برد . امّا ... بماند !!

باقی بقایتان !




تاریخ : یکشنبه 91/5/1 | 4:9 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

خدا به داد برسد

به نام خدا

تابستان

باز تابستان در راه است . باز شادی و غم توأمان دارد می‌آید . شادی از رسیدن اوقات فراغت و غم مواجهه با معضل بد حجابی که کم کم دارد به بی‌حجابی تبدیل می‌شود . ( البته الأن هم بدحجابی هست امّا با آمدن تابستان و آمدن مسافر و گرما صد چندان می‌شود )

اگر از مسئولین ذی ربط سئوال کنیم آیا حقیقتاً به دنبال جلوگیری از این آفت بزرگ اجتماعی هستید یا نه ؟ حتماً جواب مثبت می دهند البته امّا و اگرهایی را نیز مطرح می‌کنند . امّا یک سئوال جدّی جدّی : راستی تا کی‌ می‌خواهیم همینطور بنشینیم و نظاره‌گر باشیم این پبچک شوم همه جا را فراگیرد . بالأخره کی زمان برخورد جدّی با این مشکل فراگیر فرا خواهد رسید . اگر فقط نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی دست به دست هم دهند مجلس را در این زمینه حسّاس کنند به کجا برمی‌خورد ؟

اگر ائمه جمعه محترم در خصوص « بی‌حجابی » که دهن کجی آشکار به شرع مقدّس اسلام است لب به اعتراض نگشایند و رفع هرچه سریعتر آن را از مسئولین ذی ربط مطالبه نکنند دیگر چه امیدی به دیگران ؟

سهل انگار در « حجاب » به پشت در خانه‌های همه رسیده حتی وارد خانه‌های بسیاری از متشرعین هم شده . گیرم ساحل دریا و دل کوه و بعضی نقاط در بعضی ساعات قابل کنترل نباشد ، اداره‌ها و مطبها و بیمارستانها و حیاط دانشگاه‌ها و اماکن فروش البسه و ... هم قابل کنترل نیست ؟! یکباره جمع کنیم برویم دنبال کارمان !!

وضع جامعه دارد به سوی مثل معروف « شیر بی یال و دم و اشکم » سیر می‌کند ! .

وضع تالارهای عروسیمان که آنطور ! عرق فروشی و مواد فروشی آشکار که اینطور ! کوچه پس کوچه‌هایمان که میقات عاشقان و دلباختگان شده و بدون هیچ پروایی در حال معانقه و معاشقه هستند ! ( البته ان شاء ا... برادر و خواهرند !! ) ارتشاء در مبلغی از ادارات ( شما بخوانید کار خانه‌ها !! ) بیداد می کند . خانه‌های فساد ، قمه‌کشی‌ها قمار ( معروف به توتو ) کم فروشی و گران فروشی و ... ( چیزهای دیگر را هم بگویم !؟ ) ... کجای جامعه ما به یک جامعة اسلامی‌ می‌خورد ؟!

شعر معروفی است که می‌گوید : من نمی‌گویم سمندر باش یا پروانه باش

                                                گر به فکر سوختن افتاده‌ای مردانه باش

  « باید فرهنگ سازی بشود » ؛ تا توانسته‌اند این شعار را ریخته‌اند در دامان ما ! ای بخشکد این « فرهنگ سازی » !! از ابتدای دولت اصلاحات ما منتظر این « فرهنگ سازی » هستیم !! هنوز فرهنگ سازی نشده ؟! به بنده خدایی گفتند تو می‌خواستی بروی جنگل را ببینی ؛ بالأخره رفتی دیدی !؟ گفت : رفتم ، آنقدر درخت بود نتوانستم جنگل را ببینم !!

نقل است روزی پیامبر ( صلّی الله علیه و آله )  شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی آن قرار دارد . فرمود صاحب شتر کجاست !؟ بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند !

آی مسئولین !! مسئولین محترم و محترمه ! هرکه هرجا صدای ما را می شنود ! آی صدا و سیما ! آی بزرگان ! جوابی برای سئوال بزرگ قیامت آماده بفرمایید که : « لَتُسئلنَّ یومئذٍ عنِ النّعیم »بار بیحجابی را از روی شتر جامعه بردارید ما هم همراه شما هستیم 




تاریخ : جمعه 91/2/22 | 11:53 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

شما باور می کنید ؟!

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام بر تمام دوست داران زهرای مرضیه ( سلام الله علیها ) که فرمود :

برای زن بهترین چیز آن است که مردی را نبیند و مردی نیز او را نبیند .

گویند : روزی غمگین نشسته بود . فضّه از او پرسید چرا غمگینی بانوی من . فرمود نگرانم که پس از مرگم مرا مانند دیگران بر تخته ای بگذارند و تشییع کنند چرا که اگر چه پارچه ای بر من نهند باز بدن زن با مرد تفاوت دارد و پارچه نمی تواند نگاه نامحرمان را از من باز دارد .

فضّه گفت در وطن من تابوت می سازند و شرح داد که تابوت جعبه مانندی است که بدن مردگان از داخل آن معلوم نمی شود . گویند پس از وفات پیامبر یکبار زهرای مرضیه لبخند زد ( سلام الله علیها ) و آن زمانی بود که قصه تابوت را شنید و گفت برای من نیز تابوت بسازید ( اگر چه وصیت کرده بود شبانه دفن شود )

حال شما قضاوت کنید : کسانی که بد حجابند و یا بد حجابی و هوسبازی و شهوترانی را ترویج می‌کنند چه نسبتی با زهرای مرضیه ( سلام الله علیها )  دارند ؟

مگر زهرای مرضیه ( سلام الله علیها ) که غم فراق او بر دلها سنگینی می کند راضی به عکسهای زنان نیمه لخت و مستهجن در وبلاگهای ماست ؟

خنده دار اینکه گاهی برخی از این وبلاگها که صاحبانشان گویی آنچه در وجود آنان است را دارند می‌تراوند !! یادی از زهرای مرضیه ( سلام الله علیها ) می کنند و تسلیتی هم می‌گویند .

واقعاً درک این قضیّه ساده سخت است که عاشقان خاندان نبوّت دنبال حرام و اشاعه آن نیستند و نگاه کردن به عکسهای زنان لخت و مخصوصاً اشاعه آن حرام است !؟

بگذریم ...

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است

ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

« حفظ حجاب » نه محجبه ماندن تنها ، ملتفتید ؟!!!!




تاریخ : جمعه 91/1/18 | 5:9 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

داستان غیرت بعضیها

این داستان کوتاه از خودم نیست امّا چون خوشم آمده می گذارم بخوانید و لذتش را ببرید

  ( قابل توجه آقایانی که خانمهایشان بعضی چیزها را رعایت نمی کنند )

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :

ببخشید آقا ! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت ، یقه جوان را گرفت و با عصبانیت، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مرتیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری... خجالت نمی کشی؟ ...

جوان ، خیلی آرام ، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد :

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن ، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ...

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

( نظر یادتان نرود ) 




تاریخ : یکشنبه 90/4/5 | 2:10 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر


  • paper | سبزک | تبلیغات متنی