اسفند 93 - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارند از این شیار بر می گردند

به نام خداوند شهیدان و راستگویان

فیلم شیار 143 واقعاً زیبا و تکان دهنده بود . وقتی آن را دیدم قلم برداشتم و این غزل دست و پا شکسته را نوشتم :

با آمدن بهار برمی گردند

بر باد صبا سوار برمی گردند

می بینی چه چه‌ی پرستوها را

الحق که چه بی قرار برمی گردند

رفته بودند لاله‌ها از اینجا

دارند به لاله زار برمی‌گردند

دست خودشان باشد اگر از این راه

یکبار ؟ ... هزار بار برمی گردند !

ما پشت به یار گرچه کردیم ولی

آنان به هوای یار برمی گردند

هرچند که دست و پایشان گم شده است

از صحنه کارزار برمی گردند

رد شنی تانک بروی تنشان ...

انگار که از شکار بر می گردند

خندان، سینه چاک، صُراحی در دست

با عشقِ بزرگوار برمی‌گردند

اقیانوسی ز شور و مستی هستند

آرام از این کنار بر می گردند

گفتیم حبیبند ، غریبند ولی

خاموش به این دیار بر می‌گردند

یک دسته گلند استخوانهایی که

دارند از این شیار برمی گردند




تاریخ : شنبه 94/1/22 | 6:9 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

یک حساب سرانگشتی

یک حساب سر انگشتی :

 

فرض کنیم کشور ما 70 میلیون جمعیت دارد

فرض کنیم هر خانواده 4 نفر باشند آنوقت می شود 17.5 میلیون خانواده

فرض کنیم هر خانواده یک سبزه درست کنند و در درست کردن آن150 گرم گندم بکار ببرند می‌شود 2625000000 گرم یعنی می‌شود 2625 تن

تازه اگر بنا بر فرض‌های مرقوم باشد !! ( یقیناً این اعداد و ارقام بیشتر است / من دست کمش را گرفتم ! ) ... ااین مقدار گندم در سال اسراف می کنیم با سبز کردن سبزه ... باور کنید که دو برابر این عدد اسراف می شود چون این مردم سر قبر درگذشتگانشان سبزه می گذارند ، در مغازه هایشان سبزه می گذارند ... روی کاناپه و ... سبزه می گذارند ... بله نگاه کردن به سبزه چشم را نورانی می کند ولی کدام سبزه !؟ ...

عاقبت این سبزه ها در جاده ها می‌افتند و در برخی جاها که ...

برخی ادعا می کنند که این سبزه ها هم به طبیعت برمی گردد و حیوانات می خورند و ... گندمی که می تواند غذای انسان شود ...

باور کنیم بدون سبزه هم سال خوبی خواهیم داشت

قرآن کریم می‌فرماید : وقتی از از مشرکان از علت شرکشان سئوال می‌شود می گویند « قالوا انّا وجدنا آباءنا علی امة و انّا علی آثارهم مهتدون» می گویند پدرانمان را اینگونه یافتیم ( این کارها را می کردند ) و ما پشت سرشان حرکت می کنیم ! ( کار انها را دنبال می کنیم )

من بشخصه هیچ اعتقادی به سفره هفت سین و سبزه و ... ندارم و انجام هم نمی دهم و در این سالها هیچ تأثیری هم در زندگی دیگران برایش ندیده‌ام ... اعتقادات مذهبی خودمان که نجات دهنده است را رها کنیم و کورکورانه به دنبال کارهای بی محتوا و بی‌فایده پیشینیان‌مان باشیم !؟ ... و متأسفم که صدا و سیما هم بجای تعویض این رسوم غلط بیشتر بر اتشش دامن می زند و ...

خدا رحم کند ... جواب اینهمه اسراف را که باید بدهد و گاهی برخی باید جوابگوی اسراف دیگران نیز باشند که ... 

 




تاریخ : پنج شنبه 94/1/13 | 12:14 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

گناه در حوزه نظر و عمل

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سئوال : چرا ما با آنکه می دانیم کاری گناه است باز مرتکبش می شویم ؟

IMG12163080.jpg

سئوال مهمی است که شاید بزرگترین دغدغه همه‌ی مؤمنان باشد

برای جواب به این سئوال مقدمه ای عرض می‌کنم و مثالهایی می زنم : فرض کنید کسی معلول باشد مثلاً دست و پا نداشته باشد و متوجه شود خطری دارد سراغ او می‌آید ( مثلاً زمین لرزه ، مار و ... ) چقدر در نجات دادن خود موفق خواهد بود ؟ ... حالا فرض کنیم کسی معلول نیست و دست و پا و گوش و چشم دارد ولی چیزی را خطر نمی داند ( مثلاً خواب باشد و نداند ماری به او نزدیک می شود ) آیا از خطر گریزان خواهد بود ؟

فرد دیگری را در نظر بگیرید که نه می داند و نه دست و پا و ... دارد ! ... مشخّص است که او هم نجات نخواهد یافت فقط کسی که اولاً خطر را بشناسد و ثانیاً دست و پا و ( خلاصه اعضا و جوارح سالم ) داشته باشد از خطر می رهد ( تازه وجود چنین کسی هم به خودی خود دافع خطر نیست ؛ یعنی خطر به هر علّت پیش خواهد آمد و وجود دست و پا و ... باعث نمی‌شود خطر پیش نیاید ! ـ توجه کنید ـ  )

این مثالها را داشته باشید به این مطلب دقت کنید :

« عقل » « ایمان » و « عرفان » در دو حوزه « نظری » و « عملی » تعریف می شوند . تناسب ببندید بین هرکدام از این واژه‌ها در حوزه نظر با « فهم و درک یک انسان از گناه  و حیطه دانش معصیت » و همچنین تناسبی ببندید بین فرار از گناه با «داشتن اعضا و جوارح در یک انسان » ...

برای اینکه یک انسان از گناه بگریزد و مبتلا به آن نشود باید هم در حوزه نظری و هم در حوزه عملی آن را گناه بداند . ما بیشتر در حوزه نظری گناهان را شناخته ایم و در قسمت عملی کم کار کرده ایم

کار در حوزه عملی هم با « عمل  » امکان پذیر است . پزشکی که به صورت تئوری همه بیماری‌ها را تعریف می کند و همه داروها را شرح می دهد تا در عمل با بیماران در ارتباط نباشد علمش از « یک مشت اطلاعات به صرف » تجاوز نمی کند .

در مثالهای بالا بیشتر مؤمنان مانند کسانی هستند که معلول جسمیند یعنی خطر را می دانند ولی از ان نمی توانند بگریزند

طرف می داند خدا ناظر است ؛ از گناه نهی کرده ، وعده عذاب به گناهکاران داده و ... ولی باز مرتکب می‌شود ...

خداوند به ما توفیق گناه نکردن و فهم زشتی ان در علم و عمل عنایت بفرماید 

 




تاریخ : یکشنبه 94/1/2 | 7:11 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

سال دولت و ملّت

بسم الله الرّحمن الرّحیم و بسم ربّ الرّیع

سال 1394 سال « دولت و ملت، همدلی و هم‌زبانی » مبارک باد

خداوند سایه ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را برایمان مستدام نگه دارد

نگاه نافذ ایشان حتّی در انتخاب اسم برای سال قابل تأمّل است

دانلود سخنرانی رهبر امام خامنه ای نوروز 94

خداوند دشمنان ما مخصوصاً رژیم سفّاک صهیونیستی و آمریکای جنایتکار و همه انصار و اذنابشان، علی الخصوص گروهک مشمئز کننده داعش را به خاک مذلّت و نابودی بنشاند




تاریخ : شنبه 94/1/1 | 6:45 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

بسم ربّ الرّییع

بسم ربّ الرّبیع

سلامٌ علیکم

بهار جلوه‌ای از رستاخیز است . انگار  طبیعت به فرمان الهی از خواب مرگ برمی خیزد ؛ در نفخه صور جهان مادّی دمیده شده : « و اذا هم قیامٌ ینظرون » ... خیزش دوباره طبیعت با اشکهایی که از ابرها فرو می ریزد قیامت را به رخ می کشد انگار بهار نیز توبه کنان برگشته است !

مومنان که از بُعد ناسوتی خود غافل نیستند در کنار رسیدگی و سر و سامان دادن به دنیای معنوی ( روح عُلوی ) به عالم جسم و بیت نفس خویش نیز سر و سامانی می دهند و گرد و غبار غفلتی که بر آئینه‌ی وجودیشان نشسته را می تکانند « و اشرقتِ الارض بِنورِ ربّها » را به تماشا می نشینند ؛ یعنی همسو با تازه شدن طبیعت ، طینت خود را نو می کنند و تجدید توبه و عهد می نمایند که « قالوا بَلی، شهدنا » ...

وقتی طبیعت « پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست » برخاست چه جای نشستن برای ما و صد البته این بهار با خود حزن شهادت بی‌بی دو علم حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) را نیز یدک می کشد و حزن غُربت علی ( علیه السلام ) را .

اشک می ریزد بهار اینبار قدری بیشتر         تیره شد قلب زمین انگار قدری بیشتر

آتش در ، آتش بغض حرامی های شهر         سوختی ... از حیدر کرار قدری بیشتر ...

برادر / خوهر گرامی عضو پارسی بلاگ

سالی دیگر را سپری کردیم و کاش در طاعت الهی صرف شده باشد نه در معصیت او . واقعاً بازنده حقیقی است کسی که از رفتن عمر و ورق خوردن صفحه تقویم ، درس نگیرد و بیشتر به « خود » و « نفس » مشغول شود ؛ خداوند در سال جدید به ما و شما توفیق خدمت روزافزون به اسلام و قرآن عنایت و نام ما را در لیست عزاداران حقیقی زهرای مرضیه ( سلام الله علیها )  ثبت بفرماید

اگر در سال گذشته باعث آزردن خاطری شدم صمیمانه عذر می خواهم . به امید اینکه اگرچه لایق نیستم ه دعای گرامیان مورد عفو و غفران پروردگار عزیز قرار بگیرم . یا حق

 

زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی

 




تاریخ : پنج شنبه 93/12/28 | 11:22 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

غزل فاطمی : قدری بیشتر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

این غزل فاطمی هم عیدی من به همه کسانی که خودشان را فرزند « مادر » می دانند :

التماس دعا دارم مخصوصاً از ذاکرانی که در مراسم دهه دوم از این غزل استفاده کنند

یا حق ( پانوشت را حتماً بخوانید )

اشک می‌ریزد بهار اینبار قدری بیشتر

تیره شد قلب زمین انگار قدری بیشتر

گود افتاده است زیر چشمهایت ماه من

دیده ای حتّی ز من آزار قدری بیشتر

آتشِ در ... آتش بغض حرامی های شهر

سوختی ... از حیدر کرار قدری بیشتر ! (1)

تا شنیدم قصّه پهلو و بازوی تو را

نفرت از در دارم، از دیوار قدری بیشتر ! (2)

آی محبوبی که داری می روی دامن کشان

قدری از این اشکها بردار ... قدری بیشتر ! (3)

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم زهرای من !

مرحمی بر سینه ام بگذار ... قدری بیشتر !

یار غار من مرو این التماس حیدر است

گر بخواهی می کنم اصرار قدری بیشتر !

شانه‌ات در دست او ... گیسوی او در دست من ...

مانده زینب تا سحر بیدار ... قدری بیشتر

گرچه پیشت ای تمام عشق از کم کمترم (4)

دوستت دارم ولی بسیار ... قدری بیشتر

تا مگر حال دل من اندکی بهتر شود

می کنم نام تو را تکرار قدری بیشتر !

دست من کوتاه و خرمای وصالت بر نخیل

خسته‌ام ... از میثم تمّار قدری بیشتر

بر سر من ای زمین با آسمان تندی مکن

تا بمانم تا ابد بر دار ... قدری بیشتر

بیشتر احساس نزدیکی به شیطان می کند

هر که زهرا را کند انکار قدری بیشتر ! ...

 

پانوشتها :

1- حیدر کرار و تو هر دو از بغض حرامی ها سوختید ولی تو از آتش در هم سوختی که او نسوخت !

2- در یکجا به زهرا ( سلام الله علیها ) ضربه زد و دیوار دو جا ( اهل روضه می دانند )

3- جایی شنیدم که زهرا سلام الله علیها در بستر شهادت با انگشتان مبارکشان اشکهای امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) را پاک می فرمودند

4- از اینجای شعر حرف خودم به مادر است

 




تاریخ : دوشنبه 93/12/25 | 6:25 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

بد نمی شود !

به نام خدا

پریشان گوییِ دیگری از من :

آقا به ما شفا بدهی بد نمی‌شود

حالی اگر به ما بدهی بد نمی‌شود

من هیچ عشقِ مفت نمی‌گیرم از کسی

امّا اگر شما بدهی بد نمی‌شود !

ما را اگر تو لطف کنی باز آشتی

با عشق ... با خدا بدهی بد نمی‌شود

بی رونق است گرچه ؛ به این خانه‌ی خراب

برگردی و صفا بدهی بد نمی‌شود

آقا به من که لایق لطف تو نیستم

یک چفیه یا عبا بدهی بد نمی‌شود

آقا به این گدای زمینگیر سامرا

یک پرس کربلا بدهی بد نمی‌شود ! 

 




تاریخ : یکشنبه 93/12/24 | 6:46 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

کمبود نقدی محبّت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ایّام فاطمیه تسلیت باد

می دانم خیلی‌ها از دیدن وضعیت فرهنگی مخصوصاً حجاب در مملکت اسلامی ما رنج می برند . من هم به عنوان کسی که در رنجم چند جمله برای کسانی که حدود عفت و حجاب را در فضای مجازی رعایت نمی کنند می نویسم ... ( دوستان پس از مطالعه نظرشان را مرقوم بفرمایند )

کسانی که در پست ها و پیامهایشان از عکسهایی استفاده می کنند که به نوعی ابتذال را ترویج می کند از چند نظر به چند دسته تقسیم می‌شوند

الف : مردها و زنان

ب : مجردها و متأهل ها

ج : مسلمانان و غیر مسلمانان

د : باخبر از بدی این کار و بی‌خبر از آن

صرف نظر از همه این دسته بندی‌ها یقیناً مضرات این کار بسی بیشتر از  فایده آن خواهد بود ( اگر برای این کار فایده‌ای هم مترتب باشد )

در باره هر کدام از این گروه ها توضیحاتی می‌آید :

زنان و دختران : زنان و دختران ذاتاً به دنبال نمایش دادن خود هستند البته این در ادامه مطلب...


تاریخ : سه شنبه 93/12/19 | 12:9 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

شهید ... حال استمراری

به نام خداوند شهیدان و راستگویان

http://langarnews.ir/wp-content/uploads/2015/03/23.jpg

پرپر زد و خاموش شد فانوسی آرام

در خون خود غلتید اقیانوسی آرام

در محضر مولای خود انگاری است او

ماضی نه بلکه حال استمراری است او

بوی حرم پیچیده اینجا مثل اینکه !

جاری شده لبخند زهرا مثل اینکه !

بی‌بی ! فدای غصه‌هایت جان خورشید

ای خاک پایت سرمه‌ی چشمان خورشید

عبّاس نه ! ... ما جَون درگاه تو هستیم

دلواپس نیرنگ مشتی شب پرستیم

درس وفاداری به ما دادی تو بی‌بی !

ما را کنار خویش جا دادی تو بی‌بی !





تاریخ : دوشنبه 93/12/18 | 12:4 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر


  • paper | سبزک | تبلیغات متنی