بسم الله الرّحمن الرّحیم
بیان رئیس جمهور در بازدید از نمایشگاه مطبوعات خیلی ساده و شفاف بود : « ... امام مسلمین هم باید نقد شود ... » . ایشان « نقد » را چیز خوبی دانستند و هیچ کس را از تیغ تیز نقد مبرّی نشناختند؛ از دولت و قوه قضائیه و مجلس گرفته تا امام مسلمین !
برای اینکه خود ایشان نقد و نقادی را خوب می دانند من هم نقدی بر کلام خود ایشان می آورم . اول کلام ایشان را با هم بخوانیم : « همه ما باید نقادی کنیم، نقد به نفع ماست؛ دولت باید نقد شود، قوه قضائیه باید نقد شود، مجلس باید نقد شود؛ اسلام که بالاتر میگوید « النصیحهلائمه المسلمین »؛ امام مسلمین هم باید نقد شود، منتها نقد و انتقاد، نه اتهام، تخریب، تهمت و دروغ. انتقاد کنیم از روی دلسوزی و بگوییم این کار خوب بود و اینجا اشکال داشت و اگر اینطور میشد بهتر بود. بیاموزانیم و بیاموزیم خودمان کاری کنیم که آینده بهتری در انتظارمان باشد »
در ظاهر، کلام زیباییی گفته شده و درخواست پرمغزی صورت گرفته : نقد کردن منصفانه و کار پسندیدهای که قابل تحسین است اینکه : در آوردن مراجعی که بایذد نقد شوند اول از « دولت » نام برده به قول معروف یک سوزن به خود یک جوالدوز به دیگران ! ...
امّا چند سئوال
1-آیا جناب آقای روحانی در برخی سخنرانیها، مطالب را فی البداهه میگویند و یا قبل از اینکه برای سخنرانی بروند مطلبی را آماده میکنند و همان مطالب آماده شده را می گویند ؟
مثلاً در همین نمایشگاه ـ که گویا وقت نشد به همه غرفه ها سر بزنند ! ـ و در همین سخنرانی کوتاه ، از قبل مطالب را آماده کرده بودند و یا فی المجلس از ایشان خواسته شد چند کلمه ای صحبت کنند و ایشان هم قبول کردند ؟ ( علت ایجاد این سئوال، لحن خشن و عصبانیی است که در باطن کلامشام موج می زند ؛ حداقل برداشت بنده اینگونه است ! )
2- آیا منظور ایشان از « ائمة مسلمین » و « امام » همان معنای عام آن یعنی « رهبر » بوده و یا به ائمه شیعه و امامان معصوم ( علیهم السلام ) هم چشم داشته اند !؟ باید کلام را طوری منعقد کنند که در آن شبهه ای نباشد و برداشتهای متفاوتی از آن صورت نگیرد ( این حق مخاطب است ! )
ذهنیتی که با شنیدن این فراز از سخنان رئیس جمهور محترم برای برخی ( حالا نمیگویم عوام ! ) پیش می آید این است که : « خوب ! ... جناب رئیس جمهور یک روحانی و درس خوانده حوزه علمیه است و حتماً با مبانی نظری اسلام در خصوص نقد و جایگاه آن در اسلام و دامنه و دایره آن مطلع است و حتماً یک چیزی میداند که گفته ... ! » امّا برای مثل منی با این بضاعت اندک ( در حد صفر ! ) هم علامتهای سئوالی ایجاد شد که در این نوشته میخواهم پیرامون آن نکاتی را ذکر کنم :
1- تعریف نقد : در فرهنگ دهخدا « نقد » مورد نظر ما اینگونه معنی شده : « ... جدا کردن سره از ناسره . ردی و جید درهم و دینار را تمیز دادن و از هم جدا کردن . || خوب و بد کلامی را آشکار ساختن » . طبق این تعریف، ناقد باید خوب و بد کلام را تشخیص دهد ( و گوشزد ) کند
سئوال : ناقد باید از نظر علمی در حد کسی که از او نقد می کند باشد ( و یا در حدود او ؟ ) یا نه، و هر کسی از راه رسید می تواند بیاید و کلام کسی را نقد کند !؟
یادم میاید آدم کم سوادی از من پرسید اکرم که اسم دختر است چرا به پیامبر ما میگویند رسول اکرم ! ... دیدم طرف از ابتدایی ترین قواعد عربی اطلاع ندارد دارد نقد میکند !! ( پس ان شاء الله از انچه آمد می توان نتیجه گرفت که ناقد باید از مقدماتی در نقد بهره ای داشته باشد ! ـ با سواد باشد ! ـ )
2- اگر منظورشان از « ائمه » ، « رهبران » است، ( رهبران امروزه جهان اسلام ) خوب در ادامه در یک جمله معترضه می گفتند « رهبران مسلمین » دیگر چرا از لفظ امام استفاده کردند !؟ ... اگر مقصودشان رهبر معظم خودمان بود ، اولاً این مطلب را خود ایشان در دفعات و با زبانهای مختلف فرموده و در اصل نقد که با دلسوزی همراه است نه تهمت و ... تردیدی نیست ( چرا که حضرت آقا هم از روی تعارف و همینطوری از دیگران نخواستهاند از ایشان سئوال کنند ! ) اگر منظورشان از « ائمه مسلمین » ائمه معصومین شیعه ( علیهم السلام ) باشد؛ به زعم من اشتباه می کنند، مگر اینکه از دید یک غیر شیعی به مسئله نگاه کرده باشند ( که این هم بعید است چرا که ملبس به لباس علمای شیعه هستند ) . ما معتقدیم که امام معصوم اشتباه نمی کند و اگر در مورد خاصی در قول و فعل امام، عقل ما به چرایی آن نرسید، خوب عقل ما نرسیده و « ولایت » اقتضا می کند که تعبّداً آن را بپذیریم مگر اینکه در عصمت امام شک کنیم ! ( حالا مثلاً عقل ما نرسید چرا باید امام حسین علیه السلام خانواده اش را با خئدش همراه کند ! )
در یکی از جنگها، غنایم بسیاری به دست مسلمین افتاد، هنگام تقسیم غنایم توسّط رسول خدا ( صلی الله علیه وآله ) مردی از روی اعتراض به پیامبر( صلی الله علیه وآله ) گفت :ندیدم که در تقسیم غنایم، رعایت عدالت کنی ! پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) خشمگین شد و به او فرمود: وَیْلَکَ! اِذا لَمْ یَکُنِ الْعَدْل عِنْدِی فَعِنْدَ مَنْ یَکُونُ » ( وای بر تو! وقتی که عدالت نزد من نباشد، پس نزد چه کسی خواهدبود؟ ) ( زندگانی دوازده امام؛ ترجمه « المستجاد من کتاب الأرشاد علامه حلی» )
در ضمن در عصر غیبت در تبعیت از « ولایت فقیه » هم باید خودمان را بقبولانیم که فرمانبردار باشیم اگرچه در امکان اشتباه در غیر معصوم وجود دارد ( البته نمیخواهم وارد بحث در این زمینه شوم )
بحث آخر به عنوان یک نقد : جناب آقای رئیس جمهور که خدا را شکر روحیه انتقاد پذیری در شما زیاد است ( دلیل من هم همین فرمایش شماست ) سئوال : چرا خودتان با صعه صدر بشتری با منتقدینتان برخورد نمی کنید . کلماتی مانند تازه به دوران رسیده، تخریبگر، دروغپراکن، ترسو و بزدل، بی سواد، عصر حجری ، بی شناسنامه، هوچی باز و ... در شأن یک ریئس جمهور هست !؟
خودتان در همین فرمایشتان فرمودید « ... منتها نقد و انتقاد، نه اتهام، تخریب، تهمت و دروغ » و وقتی رئیس قوه قضائیه به عنوان یک مجتهد سخنانتان را در باره دستگیری های اخیر اشتباه می داند آنوقت خود شما همین اموری را که دیگران را از آن نهی می کنید مرتکب نشده اید !؟
خدا توفیق حرف خوب و عمل به دانستهها را به ما عنایت بفرماید
دوستدار نظام جمهوری اسلامی ایران : زین العابدین آذر ارجمند
به نام خدا
در خصوص آنچه در برنامه « فیتیله » اتّفاق افتاد، چون خودم این برنامه را دیدم، چند نکته به ذهنم می رسد که تقدیم میکنم:
این روزها فضای مجازی و برخی فضاهای حقیقی ( شهرهای آذری زبان ) به خاطر یک برنامه که البته قدمتی 24 ساله دارد آشفته شده امّا :
1- اگرچه شاید در برنامه مزبود اشتباهاتی صورت گرفته ( که آنهم برای شیرین کردن برنامه و رساندن پیام آن ـ یعنی خوب بودن مسواک زدن توسط بچه ها ـ بوده ) ولی به زعم من این برنامه ، تمسخر یک زبان و بالاتر از آن عمدی بودن این « تمسخر » ( اگر تازه آن را تمسخر بدانیم ! ) نبوده . به گونه ای که قشون کشی خیابانی را در پی داشته باشد !
2- قبلاً هم در همین برنامه در خصوص برخی باورهای دینی ما قصورهایی صورت گرفته و با آنکه تذکرات زیادی به سازندگان آن داده شده بوده ولی شاهد تکرار آن بودیم؛ مثلاً پوشیدن لباس زنانه توسط مردها که در فقه ما حرام است ولی کسی دست به شورش و تجمع نزد !!
3- به فرض « تمسخر » بودن این برنامه ، باید دقت داشت که این، یک برنامه تلویزیونی است که توسط یک گروه کوچک برنامه ساز تولید شده و ربطی به نظام و دولت ندارد . اگر واقعاً عمدی در کار بوده باید ( که البته نبوده ) باید عوامل این برنامه توبیخ شوند نه کارگزاران نظام !
چگونه در نظامی که رهبرش آذری زبان است به آذری زبانها اهانت شود آنوقت دشمنان ما مردم را به تجمع و گرفتن حق خود فرابخوانند !؟ ( دشمنان ما دلشان برای هم قومیهای رهبرمان سوخته !!؟ )
4- از سیاستهای منفور دول استعمارگر اختلاف افکنی بین ملیتها مختلف مانند کُرد و ترک و بلوچ و گیل و مازنی و ... است . اینهمه لطیفه ای که خودمان برای خودمان میسازیم و در فضاهای مختلف نشر می دهیم را از یاد برده ایم !!؟ ( که از نقشههای زیرکانه دشمنان ما بوده ) در حالی که از آموزه های قرآن کریم است که « لایسخر قومٌ مِن قومٍ ... » ( هیچ قومی حق ندارد قوم دیگر را مسخره کند ! ) پس باید فررهنگ احترام به اقوام مختلف را نشر دهیم و خودمان به عنوان یک فرد مسلمان نهی از منکر را فراموش نکنیم
5- سئوال مهم این است : با وجود عذر خواهی رسمی بلندترین مقام صدا و سیما و سایر عوامل ( انتشار فیلم توسط عمو فیتیله ای ها در فضای مجازی و اعلان عمدی نبودن این کار و قصد تمسخر نداشتن و ... ) هدف برخی از تجمع اعتراض آمیز و درگیری و ... چیست ؟ .... اینها واقعاً به یک برنامه ایراد دارند !!؟ ... نمیشد این اعتراض با شیوهای معقولانهتر انجام میشد ؟
پر واضح است که دستهایی در کار است که می خواهند از هر فرصتی برای ضربه زدن به نظام و ملت ما استفاده کنند و تأسف بارتر اینکه چرا برخی نادانسته در زمین دشمن بازی می کنند !؟ ... آنهم در آستانه انتخاباتی مهم !
5- همینکه می بینیم کسانی که دستشان تا مرفق به خون همین مردم ( و آذری زبانها ) رنگین است ( منافقان ) بیانیه می دهند و درخواست تجمع و ... می کنند به اصل موضوع باید پی برد . یقیناً تمام مردم با هر زبان و ملیتی از پخش چنین برنامه هایی ناراضی هستند و فرقی هم ندارد به کدام گروه از ملت منسجم ایران اهانت شود بنابراین باید دقت کرد که گول اشک تمساح دشمنان را نخوریم و وحدت مان را حفظ کنیم که همه در یک کشور و با یک دین و آئین زندگی میکنیم
6- ما ملت قدر شناسی هستیم . نباید با یک اشتباه کارنامه 24 ساله یک برنامه را که با خندههایمان خندیده و در غهما شریکمان بوده است را فراموش کنیم . مخصوصاً که برخی از سازندگان همین برنامه آذری زبان هستند .
ان شاء الله با دقتی که در آینده صورت خواهد گرفت از تکرار چنین مواردی که هزینه های سنگینی برای ملت و نظام ما دارد جلوگیری شود .
والسلام ( زین العابدین آذر ارجمند لنگرودی )
به نام خدا
با سلام
تاریخ سرودن این شعر 75/12/5 ( حدود 19 سال پیش ! ) است
تقدیم به حضرت عبّاس علیه السلام
حدیث نفس
ای مشت ... ای کام تشنه کافیست عذر و بهانه
یک پیچ مانده است تنها تا فتح این رودخانه
گیرم که گیراست این آب ... پس کوه صبر شما کو !؟
این باد بر پیکر من ... باید شود تازیانه !!
ای آب با آبرویم بازی مکن دست بردار
من حال شوخی ندارم این خط و این هم نشانه !
آتشفشانی چو من را حاجت به خود و زره نیست
بگذار تا سینه ام را هر کس بگیرد نشانه
هر چند آئینه وقتی عریان شود تیرها هم
بیچاره ها می کنند از شرم و خجالت کمانه !
انگار با عشق باید این دستها را هَرَس کرد
از خاک خونین این کتف بالی زند تا جوانه
من چشم بندی نکردم امّا مگر می تواند
در آب آسمان هم تیری کند آشیانه !؟
بزم سماعی چنین را دیگر کجا میتوان یافت
باید برقصم تمام این دشت را این میانه !
به نام خدا
او توبه کرد !
:
« نوح پیامبر نبود !
ابرها را آبستن کرد و سیلی مصنوعی راه انداخت !
ابراهیم در آتش نسوز افتاد ... فرمولش را همه شیمیدانها می دانند !!
همه اش تردستی بود !
عیسی مرده ای را زنده نکرد ... گاوبندی کرد با عده ای که پشت دست آمدند و پولشان را گرفتند
موسی روبوت داشت ! ... مار مکانیکی !
از همینهایی که در ژاپن می سازند !
و ...
کلاً در جغرافیای انسانی جایی به نام غار حرا وجود ندارد !!
کو !؟ ... نشانم دهید !
اینها همه داستان است !
افسانه است !! ... »
...
و من مورچه ای برداشتم و به دستش دادم
و او توبه کرد !
حالا سحرها نگران است مبادا زود اذان بگویند !
مبادا او سیر نشده سفره را جمع کنند
انسان تا خراب نشده طعم خدا می دهد
امّا ...
شیطان کافی است کمی نمکش را زیاد بریزد !
آنوقت تو فکر می کنی این تو هستی که اندیشیده ای و استدلال کرده ای در حالی که تو نیستی دیگری است !!
توبه باید کرد
دارد دیر می شود
من بروم جانازم را بردارم ...
به نام خدا
دلیل باید منطقی باشد ! ... سئوال جالبی است اینکه بپرسیم « امام با کسی ملاقات داشتند ایا با او دست نمی دادند؟ » ... مثلاً امام سجاد علیه السلام هم که با یزید ملاقات داشتند ( و یا مثلاً با ابن زیاد ) با آنها دست دادند !! ... مگر می شود امام معصوم با کسی ملاقات کند و با او دست ندهد !؟ ( آخر این دلیل شد !!؟ ) ... حالا من با اصل دست دادن در ملاقات شخصی کار ندارم ( بنا بر فرض محتمل که امام حسین علیه السلام با کسی دست داده باشد یا نه دست ذلت و خواهش نبوده ! ... تازه انها ادعای مسلمانی داشتند ) فعلاً بحث روی این است که « دست دادن با جنایتکارانی که هنوز هم از گذشته شان پشیمان نیستند و گزینه هایشان را به رخ می کشند » یعنی ذلّت ... در ضمن دست دادن دو همتا در یک ملاقات رسمی به معنی قبول داشتن همدیگر نیست . آنجا می دانند که این دست دادن عرفِ اینگونه ملاقاتهاست .اوباما در جلسه ای رسمی با ظریف ننشست بلکه در راهرو یهویی او را دید !!
سئوال : آیا آمریکا برای توافق آمده بود ؟ ... اگر برای توافق آمده و نظام ما را قبول دارد چرا دیگر اینهمه شاخ و شانه می کشد ... شما به کسی که آمده با شما در موردی که با هم اختلاف دارید مذاکره کند و در عین حال دارد شما را تهدید و به شما اهانت می کند، بها می دهید !؟
آمریکا هنوز دم از گزینه روی میز می زند ... مگر واقعاً ما به دنبال بمب اتم هستیم ؟ ... اگر هم باشیم ( که نیستیم ! ) آیا بمب اتم بد است !؟ ... اگر بد است چرا خودشان دارند ... چرا رژیم صهیونیستی دارد و هیچ پروتکلی را امضا نمی کند و کسی به او چیزی نمی گوید !؟ ...
حرف امثال من این است که آمریکا کلاً برای دوستی نیامده که با او دست دوستی بدهیم ! ...
در خصوص مردم ! ... مردمی که بالای شهر تهران هستند آیا از نظر اقتصادی خیلی در مشکلات هستند که با توافق هسته ای ( با این فکر که خدا را شکر وضع اقتصاد بهبود خواهد یافت ! ) بریزند بیرون و رقص و پایکوبی کنند ؟ ... کدام مردم آمدند و شادی کردند ؟ ... قشر مستضعف و ارزشی ؟ ... کسانی که آمدند و با انواع و اقسام آرایشها زدند و رقصیدند برایشان مهم نبود ( شاید ) که ما عزیز باشیم و یا ذلیل ، در آینده مان در خصوص زیربناهای انرژی و دارو و هزاران مورد دیگر از خودمان داشته باشیم و یا گدایی دیگران را بکنیم .... کلاً انهایی که آنها را اورده بودند به دنبال اهداف خودشان بودند . خیلی از انها توافق را مساوی با نوعی آزادی بی بند و باری می دانند ...
حالا توافق هم کرده اقتصاد ما تکانی خورد ؟ ... خود بزرگان دولت می گویند که همه مشکلات با توافق حل نمی شود ( همانهایی که اولش حل همه مشکلات و حتی آب خوردن مان را در توافق می دانستند ! ) .
رهبر معظم چند سال است دارد گلویش پاره می شود که « بجای دعواهای جناحی و یا امید به دشمن داشتن بروید و زیربنای اقتصادتان را بسازید و اقتصادتان را مقاوم کنید » کسی گوشش بدهکار هست !؟ ...
راستی اگر قرار باشد دم به ساعت برای هر چیزی رفراندوم بگذاریم پس قانون چه می شود !؟ ... اکثر مردم عقلشان به شکمشان بسته است و سره را از ناسره تشخیص نمی دهند ؛ نمی شود که تا عده ای ریختند در خیابان و چیزی را طلب کردند که رفراندوم برگزار کرد ! ... سنگ روی سنگ بند نمی آید ! ... فردا عده ای دیگر می ریزند و چیز دیگری را مطالبه می کنند و پس فردا هم ... . در خصوص دست دادن ظریف من معتقدم یک جریان پشت آن وجود دارد که له له می زند برای رابطه با آمریکا . و تمام آمال و آرزوهایش را در این رابطه می داند در حالی که آزموده را آزمودن خطاست ! ... بله نباید در گذشته توقف کنیم ولی در همین « حال » هم در حال دشمنی هستند ... تحریم پشت تحریم . آدم زورش می آید ! . بگذریم . بحث در این زمینه در حالی که طرف مقابل نیامده که منطقی بحث کند بلکه خواسته خودش را می خواهد به کرسی بنشاند بی فایده است .
این چند خط آخر را می نویسم تا بندگان خدا بدانند که :
والله ما هم پیشرفت کشورمان را می خواهیم البته نه در سایه ذلّت و نوکری بیگانه
ما می خواهیم هدفی که برای آن انقلاب کردیم یعنی بر پایی ارزشهای متعالی اسلام در جامعه گسترش پیدا کند و در کنارش اقتصاد هم داشته باشیم
ما پوستین را ول کرده ایم پوستین ما را ول نمی کند
اگر این تحریمهای شالمانه نبود و این دشمنیهای مختلف الآن ما به قله های تعالی رسیده بودیم
و البته در مقالب موانعی که برای ما چیده اند از اصول خود دست بر نمی داریم
و السلام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آخرین غزل حقیر که در شب شام غریبان شهدای کربلا نوشته شد :
ز قتلگاه مگو اینکه سر در آوردند
که ماه را از بطن سحر در آوردند
زدند تیر به حلق پسر چنان و ... چنین
دمار از دل زار پدر در آوردند
سپس بزیر کشیدند لفظ قرآن را
ز استخوانش زیر و زبر در آوردند
چه سخت از صدف سینه اش به نعل اسب
به تاخت، مروارید جگر در آوردند
کنار علقمه افتاده است دستی خیس
: «نخورده آب » ! ... پَر از این خبر در آوردند !
نشست تیر به چشمان خسته عباس
ز عمق آبی دریا گهر در آوردند
عمود آهن بر فرق ماه وقتی خورد
میان ابرو، شقّ القمردر آوردند
برای کشتن شیری ز نسل ابراهیم
میان معرکه بتها، تبر در آوردند !!؟
از آنچه بر سر عبّاس و دیگران آمد
ز بغض، بر سر او بیشتر در آوردند
تنور غارت شد داغ و این حرامیها
بجای نان از این دشت زر در آوردند
رباب حیران آنجا پی چه می گردد !؟
ز خاک، اصغر او را مگر در آوردند !؟
برای آنکه بسوزند چند پروانه
ز خیمهها کوهی از شرر در آوردند
برادرش چون البرز بر زمین افتاد
ز چشم خواهر، از خون، خزر در آوردند
بغیر خواهر او در هوای پیراهن
چقدر گرگ ز گودال سر در آوردند !
نه یک نفر، که برای بریدن یک سر
هزارتا خنجر از کمر در آوردند
گمان نمی کنم ... از شمر بر نمیآید
سر از تنش هان ! ... چندین نفر در آوردند !
فرشته ها هم مدهوش اشک خود گشتند
ز داغ او مقداری چو سر در آوردند
کبوترند ؟ ... نه اینها تمام سیمرغند
که در هوای سرِ نیزه پر در آوردند ...
بسم ربّ الحسین
آه این مرد آسمانی تا
از روی اسب بر زمین افتاد ...
باقی ماجرا را می دانید ...
او با دادن همه هستیش اسلام را زنده نگه داشت
همین الآن هم سیاه عزایش را می پوشیم
بی انصافی نیست ما زیر پرچم شیطان سینه بزنیم و آنچه حسین نمی پسندد روشنی چشم ما باشد
چگونه !؟
یک مرور ساده بر حالات درونی و بیرونی همه چیز را برایمان روشن می کند !
کجای زندگی ما هست که رد پایی از شیطان نیست ؟
افکار مان
اخلاقمان
کردارمان ...
عاشورا باید توبه کرد
و امروز عاشوراست
انّی سلمٌ لمن سالمکم و حربّ لمن حاربکم ...
و این شیطان بود که با حسین در جنگ بود ... ویقیناً پیروزی با حسین است
.: Weblog Themes By Pichak :.