بسم ربّ الزهراء
خواهرم ! در روز تولد زهرا تو را به زهرا از بی حجابی توبه کن . به خدا قسم تو توان تحمل عذاب را نداری . خدا دوستت خواهد داشت اگر زهرا دوستت بدارد .
و امّا شعر :
بانوی آب ؛ بانوی آفتاب
شولایی از ابر قامت زلالش را پوشاندهاست
اینجا که چشمهها هم چشم چران شدهاند
خار و خاشاک کویرهای مجاور را باد
به سمت بادیه ما میآورد
در سایهای خشک و گریزان
انگار
زخم عمیق و موهومی از یک گنج چشمک میزند
امروز لاشخورها
به امید بهار
در شورهزارها استخوان میکارند
و ابرها مثل همیشه بر رویشان لبخند می زنند .
مسافران ـ در این بیابان که در آن هستیم ـ
برای شمردن لاشخورهای بالای سرشان
که لحظه به لحظه بر تعدادشان اضافه میشود
از هم سبقت میگیرند
و لاشخورها
مسافرها را
استخوانهای پیچیده در گوشت میبینند
و چقدر دوست دارند که مرگ دهانش آب بیفتد
و کاری کند که آنها
هرچه زودتر به استخوانهایشان برسند
تولد ام ابیها ؛ حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) مبارک است .
و امّا از زبان من به آن حوری در لباس انسان :
حقیر : من !!
.: Weblog Themes By Pichak :.