قدیمی ها - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشکر تشکر

بسم الله القاسم الجبّارین

 

امت حزب الله ایران

حضور گرم و مقتدرانه تان را در دفاع از آرمانهای اسلامیتان و جواب دندان شکن شما به هتّاکان عاشورای حسینی (علیه السلام ) را می‌ستایم

تنها این زبان قاصر می‌تواند این کلام را تقدیمتان کند که « تشکر ، تشکر ، تشکر ... »

خداوند همواره نگهدارتان باد

اللهمّ عجّل لِولیک الفرج

 




تاریخ : چهارشنبه 88/10/9 | 10:32 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

چشم فتنه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

 

در فتنه خوارج که همه اهل قرآن و نماز شب بودند و هیچ کس جرأت نداشت با آنان در بیفتد ( چون در این صورت متهم به مبارزه با مؤمنان می‌شد ) این امام علی (علیه السلام) بود که چشم فتنه را در آورد و آنان را به قتل رساند . در فتنه سبز رنگی که راه افتاده ذکر چند نکته ضروری و قابل تأمل است :

1- احتمالاً  آقای موسوی ( علیه ما علیه ) سکوت 20 ساله دوم خودشان را شروع کرده‌اند ( البته فقط در مقابل خرابکاری عده‌ای که خود را منتسب به ایشان می دانند ) ؛  آدم از دیدن دشمنی دشمن آنقدر ناراحت نمی‌شود امّا از درک جهالت دوستان دشمن ! حال آدم به قدری به هم می خورد که ...!  

2- امّت حزب الله که در این روزها شور حسینی تمام وجودشان را فرا گرفته ؛ با دیدن آخرین حرکت فتنه گران در روز عاشورای حسینی ، خشم سراپای وجودشان را فرا گرفته ، اگر نبود که گوش به فرمان ولایت هستند کاری دست فتنه گران و رهبرانشان می دادند ولی ...

3- تنها علی زمان خامنه‌ای است که می‌تواند چشم این فتنه را در بیاورد ـ آقا شما را به خدا ، به داد ما بی ظرفیتها برسید که دیگر طاقتمان طاق شده ، چشمهای فتنه منتظر لبهای مبارک شما و انگشت اشاره شماست ! خودمان برایتان درش می‌آوریم ! ـ از شما به یک اشاره از ما به سر دویدن .

باقی بقای رهبر

 




تاریخ : یکشنبه 88/10/6 | 10:5 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

خانواده شهدا بخوانند

بسم ربّ الشّهداء والصّدیقین

 

هفته بسیج مال خانواده های شهداست .

امّا بعضی از این عزیزان وقت نکردند در هیچ یک از مراسمی که برای بزرگداشت این هفته برگزار شد شرکت کنند . از همینجا به این عزیزان خسته نباشید عرض می‏کنیم !

صد البته « ما » هستیم ؛ سربند می بندیم ، چفیه می‏گذاریم ، شعار می دهیم  و راه پدران و برادرانشان را ادامه می دهیم .

بگذار ریاکارمان بخوانند و ناسزایمان بگویند .

بعضی شاید شهادت عزیزانشان را تقصیر ما می دانند ـ بگذار بدانند ـ حق دارند ، داغ دیده‏اند .

امّا چقدر خوب است کاری نکنند که دیگران ـ دیگرانی که مثل آنها هستند و ما را غریبه می‌دانند ـ پدرانشان ، برادرانشان را ریاکار بنامند .

ما از راه ماندگان می ترسیم که آنان راه را گم نکنند .

بعضی از این خانواده‌های معظم تنها به گرفتن یک یادواره در سال ( برای شهیدشان ) خود را ادامه دهنده راه شهدا می دانند .امّا ....................

 

اللّهم ارزقنا الشّهاده

 




تاریخ : یکشنبه 88/9/8 | 12:23 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

مجوزی برای قمار !!

به نام خدا

جدیداً چشممان در روزنامه خبر ورزشی به اعلامیه‌ای به نام « مسابقه بزرگ پیش بینی بازی فوتبال » ـ میلیونها تومان جایزه ـ ( بدون قرعه کشی ) روشن شد . اسم معروف این مسابقه « توتو » است و فتاوای حرام بودن آن ـ به علت قمار بودن ـ موجود است .

 

به مسئولین این روزنامه وزین ـ و البته سایتی که جهت برگزاری این مسابقه با این روزنامه همکاری می‌کند ـ از همینجا تبریک عرض می کنیم !! و صد البته اگر راست باشد و از وزارت ارشاد مجوز گرفته باشند به این اداره فخیمه هم از همین جا تبریک و تسلیت و الخ عرض می‏شود .

 

نمی‌دانم دارند ما را تست می‌کنند و آستانه تحمل ما را می‌سنجند و یا واقعاً خبری است که ما سرمان در نمی‌رود و دو ریالی ما نمی‌افتد !! ـ مثلاً تعریف قمار عوض شده و یا حرمت آن از بین رفته ؟! و یا ... والله العالم ـ

 

به نظر راقم این سطور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ! هیچوقت برای قمار مجوز نمی‏دهد ( البته به گفته این سایت ؛ شماره مجوزشان 413/136 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است ) بنا براین یا این قمار دیگر قمار نیست !! یا مجتهدین ارشاد از خودشان فتوا در وکرده‌اند و یا یک عده دارند از اسم ارشاد سوء استفاده می کنند و مجوزی که برای یک موضوع خاص گرفته شده را در راه دیگری خرج می‏نمایند. 

به هر طریق خوب است کسی کاری کند . یا ملت مشتاق توجیه شوند و با طیب خاطر به این کار سراسر فرهنگی بپردازند و یا یک جورهایی چوب لای چرخ این حرامِ اظهرُ منَ الشّمس شود و خیال خلق الله آسوده گردد .

 

توضیحات ثانویه :

مدتهای مدیدی است که قماری به نام « توتو » در استانهای شمالی کشور در جریان است و هر روز میلیونها ریال پول آدمهای ساده لوح ـ که بعضاً حتی به نان شبشان محتاجند ـ به جیب سودجویان می‌رود .

 

خدا در قرآن کریم قمار را در کنار شراب ، پلید و از عمل شیطان نامیده امّا نمی‌دانم چه سرّی است که جلوی این قمار آشکار که برگه‌های آن در بسیاری از دکه‌ها و روزنامه فروشیها موجود است ، گرفته نمی‌شود .

 

راستی ! در این زمینه قانون هم دست مراجع ذی صلاح را باز گذاشته مثلاً : در ماده 705 فصل 28 از مجازاتهای اسلامی آمده است .

« قمار بازی » با هر وسیله‌ای ، ممنوع و مرتکبین آن به یک تا شش ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌شوند و در صورت تجاهر به قماربازی به هردو مجازات اسلامی محکوم می‌گردند .

در استفتائاتی که از برخی از مراجع عظام تقلید به عمل آمد ؛ هیچکدام از این بزرگواران آن را جایز ندانشستند مرحوم آیت الله بهجت آن را « اکل مال باالباطل » ( یعنی حرامخواری ) دانستند .

فتاوای رهبر معظم انقلاب و برخی دیگر از آیات عظام مبنی بر حرمت آن موجود است .

ما ضمن تقاضا از مسئولین ذی ربط که با شدیدترین وضع با عاملان این حرام شایع برخورد کنند از مردم عزیز می‌خواهیم که به وظیفه عمومی خود یعنی « نهی از منکر » در این رابطه عمل کنند و گرنه چه جوابی در پیشگاه الهی خواهیم داشت ؟!

نظر شما خواننده این سطور چیست ؟ چه باید کرد ؟




تاریخ : چهارشنبه 88/8/13 | 9:21 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

آسمان هشتم

بسم الله النور

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی

 

میلاد آسمان هشتم مبارک

این غزل وقف لبخند امام رضا ( علیه السلام ) :

ای آسمان هشتم ! حالی به ما بده

لطفی بکن به بال و پر ما رضا بده

ما را کبوتر حرم خویش فرض کن

کتفی بگیر از ما ، بالی به ما بده

باشد ! قبول ! حق داری ضامن غزل

ما نیستیم لایق امّا شما بده

ای شمع سبز پوش ، در این شب گرفتگی

درسی به نام عشق به پروانه ها بده

ای نام روشن تو در آفاق منتشر

درکی به هر پرنده ز نور و صدا بده

بین من و تو پنجره ای باز حایل است

فولاد چشمهای مرا هم جلا بده

یک جرعه کربلا ! به من این خواهش مرا

آقا ! تو را به عشق ، تو را به خدا ، بده !

تو با نگاه خود صله دادی به ابرها

اکنون در اشکشان سر و رویی صفا بده !

 

*****

 

ابریست دلم که رو به ماه آورده‌است

رو سوی تو با روی سیاه آورده است

ای ضامن عشق ! ضامن آهو ! آه

گرگی به نگاهتان پناه آورده است

 

آقا ! می‏دانم که گدا از درت دست خالی بر نمی‏گردد

کرامت کن و مثل همیشه با دست پر برگردان مرا و آنانکه این غزل را می‏خوانند .

 

السلام علیک و علی آبائک الطّاهرین

 




تاریخ : جمعه 88/8/8 | 10:50 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

خوب نسوز !!

بسم الله العارفین

 

عصر یک روز شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در حجره فوقانی یکی از مدارس مشهد مشغول تدریس بودند ؛ ناگهان عقرب یکی از طلاب را نیش زد که فریادش از درد بلند شد ؛ حاج شیخ به او فرمود چه شده ؟

گفت : می‌سوزم ... می‌سوزم !!

حاج شیخ فرمودند : خوب نسوز !!

بلافاصله درد و سوزش او ساکن شد .

 

برگرفته شده از :‌ کتاب نشان از بی نشانها ، جلد 1 ، ص 59 ، حکایت 31




تاریخ : سه شنبه 88/8/5 | 1:38 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

خاطره‏ای از شیخ حسنعلی اصفهانی

به نام خدا

در بزرگداشت عارف کامل شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی نقل شد :

یکی از همسایگان ایشان می‌گفت : خانه‌ام در مشهد موریانه افتاده بود و چنان تعداد موریانه‌ها زیاد بود که نگران خراب شدن خانه‌ام بودم ! خدمت شیخ رسیدم و تقاضای دعایی کردم ایشان چیزی در تکه‌ای کاغذ نوشت و دستور داد آن را داخل دیوار خانه‌ام قرار دهم ؛ پس از اینکه به دستورش عمل کردم ؛ دیگر حتی یک عدد موریانه هم در خانه‌ام ندیدم . پس از مدتی با خودم گفتم چه ذکر عجیبی بود مبادا در باران و برف و ... از بین برود آن را برداشتم ؛ پس از باز کردن ، دیدم در آن نوشته است : « حسن علی می‌گوید موریانه‌ها بروند !! »




تاریخ : دوشنبه 88/8/4 | 3:43 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

خاطره‏ای آیت الله بهاء الدینی

 یکی از ارادتمندان آیت الله بهاء الدینی (ره) نقل می کند:
« روزی به اتفاق آقا وارد قبرستانی شدیم. روش همیشگی ایشان این بود که در ابتدای قبرستان توقف می کردند و سوره فاتحه ای برای صاحبان قبور قرائت می فرمودند. اما آن روز دیدم چند قدمی طی کردند و در آن طرف گورستان بر سر قبری ایستادند. چند لحظه مکث کرده، فرمودند:

« همین جا می نشینیم .»

چندین دقیقه بر سر آن قبر نشستند، سپس با هم حرکت کردیم و از قبرستان خارج شدیم. پس از مدتی سوال کردم که آیا علت خاصی وجود داشت که بر سر آن قبر نشستید؟ فرمودند:
« صاحب قبر در عذاب سختی بود، گفتم شاید تخفیفی برای او حاصل شود که البته بی تاثیر نبود!




تاریخ : یکشنبه 88/8/3 | 6:58 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

حافظ ، عشق ، حسین ( علیه السلام )

ه خاطر روز حافظ این مقاله کوتاه را می‌گذارم . نظرتان درباره آن برایم مهم است .

بسم رب الْحسین                                      عشق ، حافظ ، حسین (علیه السلام )                     

می‌خواهیم قدری از جام زلال اندیشة حافظ در بارة « عشق » سیراب گردیم ؛ حافظی که حقیقتاًَ خود را در عشق تنیده است . از نظر حافظ « عشق » از ثمرات علم غیب است (1) و تنها با تقریر و بیان ، نباید از آن دم زد (2) بلکه ، عاشقان مرد عملند (3) « عشق » هم مشکل است (4) و هم حلّال مشکل (5) همه چیز جز « عشقِ حق » ( که باقیست ) فانی است (6) ، و این عشق است که زندگی و حیات حقیقی می‎بخشد (7) و بدون آن ، انسان ، مردة متحرکی بیش نیست (8)  و خداوندی که خود اولین عاشق است (9) به آن امر می‎فرماید (10) « عشق » آن عبادتی است که خداوند انسان را به خاطر آن خلق کرده است (11) بنابراین در دنیا فقط بایدعشق ورزید (12) که خوشتر از صدای سخن عشق وجود ندارد (13) بدون عشق ورزیدن ، وصل خواستن ، بی‎ معناست (14) عشق ، اسارتیست که عین خلاصی است (15) این فنّ شریف (16) موقوف هدایت است (17) راهیست بی‎ پایان (18) که باید با نقد جان در آن قدم نهاد (19) و از دادن سر ، نهراسید (20)

و اینگونه می‌توان به مقام عظیم انسانیت که حتی فرشتگان از آن بی خبرند رسید (21) اینجاست که با تعلیم عشق ، زبان انسان ، باز می‎شود (22) و ذکر او ( مانند حضرت امام حسین « علیه السلام » ) در هر محفلی ورد زبانها می‎شود (23) و چنین کسی ، شهرة آفاق می‎گردد (24)

ملائکه بر در خانة عشق تسبیح می‎گویند (5) و اگر چشم حقیقت بین پیدا کنیم ؛ « غم » بهترین هنر عشق است (25) غمی شیرین که باید آن را همچون لباس زیرین بر تنِ جان ، پوشاند و همچون شعله‎ای فروزان ، فرا راه انسانیت گرفت . و عاشق صادق است که به حقیقت بقا می‌رسد مانند امام حسین ( علیه السلام ) :

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق       ثبت است بر جریدة عالم دوام ما (26)

با توجه به آنچه که در بارة « عشق » آمد ، اگر اندکی از زندگی سراسر عشق ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) ( مخصوصاً دورانی از زندگی ایشان که واقعة خونبار کربلا در آن اتفاق افتاد ) خبر داشته باشیم بدون هیچ تردیدی خواهیم گفت که « عشق » زنده است به حسین ( علیه السلام ) نه اینکه دل حسین ( علیه السلام ) زنده باشد به عشق !

آری آنچه در بارة عشق گفتیم ـ هرچند در اول وصفش مانده‎ایم ـ همه درمورد امام حسین ( علیه السلام ) صدق می‎کند مخصوصاً اینکه امام حسین ( علیه السلام ) به خاطر « عشق » (27)  هرآنچه داشت را فدا نمود برای همین است که تا دنیا باقی است نام و یاد او نیز باقی است و این را می‎توان از شور و اشتیاق مردم در به پا داشتن عزای امام حسین ( علیه السلام ) دریافت که روز به روز و سال به سال در تزاید است و مسلمان و غیر مسلمان نمی‌شناسد :

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی       تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی (29)

گر نور عشق بر دل و بر جانت اوفتد       بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی (30)

 

پی‌نوشته‌ها :

1- مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند       که اعتراض به اسرار علم غیب کند ( غزل 188 ، بیت اول )

2- ای آنکه به تقریر و بیان دم زنی از عشق       ما با تو نداریم سخن خیرو سلامت ( غزل 89 ، بیت 5 )

3- به قول حافظ : مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ       چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ( غزل 145 ، بیت 7 )

4- الا یا ایّها السّاقی ادر کأساً و ناولها     که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها (غزل 1 ، بیت 1 )

5- دل چو از پیر خرد نقل معانی می‏کرد       عشق می‎گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود ( غزل 207 ، بیت 3 )

6- هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق       ثبت است بر جریدة عالم دوام ما ( غزل 11 ، بیت 3 )

7- عرض کردم دو جهان بر دل کارافتاده       بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست ( غزل 48 ، بیت 3 )

8- هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق       بر او نمرده به فتوای من نماز کتید ( غزل 244 ، بیت 7 )

9- که بندد طرف وصل از حسن شاهی       که با خود عشق ورزد جاودانه (غزل 428 ، بیت7 )

10- جهانیان همه گر منع می‏کنند از عشق       من آن کنم که خداوندگار فرماید ( غزل 230 ، بیت 2 )

11- و ما خلقتُ الْجنَّ و الْاِنس الّا لِیعبدون ( سوره ذاریات ـ آیه 56 )

12- در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر       در این سراچة بازیچه غیر عشق مباز (غزل 259 ، بیت 5 )

13- از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر       یادگاری که در این کنبد دوار بماند ( غزل 178 ، بیت 8 )

14- حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خواست       احرام طوف کعبة دل بی وضو ببست ( غزل 30 ، بیت 7 )

15- اسیر عشق شدن چارة خلاص من است       ضمیر عاقبت اندیشِ پیش بینان بین ( غزل 403 ، بیت 6 )

16- عشق می‎ورزم و امید که این فنّ شریف       چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود ( غزل 227 ، بیت 5 )

17- زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است       عشق کاریست که موقوف هدایت باشد ( غزل 158 ، بیت 7 )

18- تو خفته‎ای و نشد عشق را کرانه پدید       تبارک الله از این ره که نیست پایانش ( غزل 280 ، بیت 4 )

19- راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست       آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست ( غزل 72 ، بیت اول )

20- در زلف چـون کمندش ای دل مپیچ کانجا       سرها بریده بینی بی جـرم و بی جنایت (غزل 94 ، بیت4 )

21- فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی       بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز ( غزل 266 ، بیت 4 )

22- تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد       خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است ( غزل 52 ، بیت 5 )

23- مرا تا عشق تعلیم سخن کرد       حدیثم نکتة هر محفلی بود ( غزل 217 ، بیت 7 )

24- منم که شهرة شهرم به عشق ورزیدن       منم که دیده نیالوده‎ام به بد دیدن ( غزل 393 ، بیت اول )

25- بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی       کاندر آنجا طینت آدم مخمر می‎کنند ( غزل 199 ، بیت 6 )

26- ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق       برو ای خواجة عاقل هنری بهتر از این ( غزل 404 ، بیت 4 )

27- غزل 11 بیت 3

28- عشق حقیقی یک عشق بیشتر نیست و آن عشق به خداست . بقیة عشقها اگر در امتداد این عشق باشند از مرتبه‌ای از عشق ( عشق حقیقی ) برخور‌دارند و گرنه مراتبی از « هوس » هستند نه عشق .

29-  غزل 487 ، بیت 3

30-  غزل 487 ، بیت 5




تاریخ : دوشنبه 88/7/20 | 10:43 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

این قوم ، خیبرنشینند

بسم الله الرحمن الرحیم

این بیت از یکی از دوستان من ؛ آقای حسن زاده لیله کوهی است :

ای کاش یکبار دیگر این کعبه مردی بزاید

این قوم خیبر نشینند تا ذوالفقاری نباشد

در جمعه‌ای دیگر زمزمه‏اش می‏کنم تا تقدیم ‌شود به همه منتظرانی که از دو رنگیِ بسیاری ، دلتنگ دیدار ولی خویشند .

یا حق




تاریخ : جمعه 88/7/10 | 9:7 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی