اربعین - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اربعین

بسم ربّ الحسین (علیه السلام)

به میهمانی مهتاب می‌برم خود را        به مقتل غزلی ناب می‌برم خود را

ریگهای روان به ما نرسیدند . هنوز سفر مشتاق بوسیدن پاهای پر آبلة ماست . این کاروان ؛ در هیاهوی زنجیر ، کف زدن شلاق ، و طعنه‌های خونین خار مغیلان ، یک اربعین را با خورشید راه سپرد . سفر کبود بود ، سفر بوی خرابه می‌داد .

اینک برگشته‌ایم . داستان نیمه تمام نمانده است ، از لحظه‌های این « هزار ماه » جز زیبایی ندیدند . اربعین بر شانه‌های زخمی زینب سنگینی می کند . نسیم دیگر تبسم نخواهد کرد . فرات چلة اندوه گرفته است . لاله‌های عبّاسی ، لاله‌های واژگون ، لاله‌های ... بر جگر شقایقها تا ابد داغ مانده‌ است .

و ای حسین ! : تو تنها لاله‌ای هستی که این باغ       نمی‌داند که با داغت چه سازد ‏




تاریخ : پنج شنبه 86/12/9 | 2:47 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی