بسم الله الرّحمن الرّحیم
اهل شعر ـ مخصوصاً شاعران ـ بخوانند ( اگر مدّاحان هم بخوانند به جایی بر نمیخورد !! )
شعر و طبع شاعری یک وسیله است و« اصل » چیز دیگری است . ( و صد البته خط و خوشنویسی و هنرهای دیگر ـ اگر مداحی را هم بتوان به عنوان هنر مثلاً دهم « !! » تلقّی کرد ! ) به یارو گفتند میخواستی جنگل را ببینی بالأخره رفتی دیدی ؟ گفت : رفتم امّا آنقدر درخت بود نتوانستم جنگل را ببینم !! . مثل شاعرانی که فقط به شعر ( بِما هوَ شعر ) چسبیدهاند و فقط و فقط میخواهند سطح شعرشان را بالا ببرند و ( به قلّة شعر برسند ) ـ اکثراً هم دنبال شهرتش هستند ؛ میخواهند کسی مثل حافظ و یا سهراب و ... ( خانم ها هم مثل فروغ و پروین و ... الخ ) شوند ( به نظر من ) مثل همین فرد است ؛ در حالیکه در اصل باید « حرف » زد ؛ حرف مهم است . شعر باید به قول یکی ! « درد مشترک » باشد تا ماندگار شود . طرف شاعر است لحظههایی که با دوست دخترش داشته را در چند بیت آورده و مثلاً غزلی ساخته و در معرض دید و نظر دیگران میگذارد و امثال خودش دِ به به بگو ! و چَه چَه بزن ! . ( من انتظار ندارم این کلمات به مذاق خیلیها خوش بیاید ، به عنوان وظیفه میگویم ، به عنوان کسی که اهل قلم و شعر هستم و میخواهم آنگونه که میگویم باشم ) امّا این شعرها اگرچه چاپ هم شود ماندگار نخواهند بود ( بعضی فکر میکنند با چاپ اشعارشان آن را به تاریخ سپردهاند که اینگونه نیست ! ) برای جشنواره و ... هم شعر گفتن آدم را گداصفت بار میآورد . من الأن استاد شعری را میشناسم که اگر شعری بخواند و صلهاش آنگونه که دوست دارد نباشد آبروریزی میکند و فی المجلس خود و طرف مقابل خود را به رسوایی میکشد ـ میخواستم بگویم به خاک و خون !! که ... بماند ـ )
پس لطفاً « شعر » بگویید ، خوبش را هم بگویید ؛ قویّش را هم بگویید ؛ امّا شعر بگویید ؛ شعر در بطن خود همه خوبیها را دارد . شهرت را دارد ماندگاری را دارد و ...
« شعر » گفتن برای کسی که طبع شاعری دارد بدون پاک بودن و پاک شدن و تزکیه نفس و دعا و استفاده از لحظات خوب ماههایی مانند رجب و شعبان و رمضان و ... کامل نخواهد بود .
برادر شاعرم ، خواهر شاعرم ! شعر یک وسیله است اینقدر فقط در فکر صیقل زدن طبعتان نباشید ـ مبادا تا آخر در همین حجاب بمانید ـ شروع کنید به حرکت دادن دیگران ؛ به سمت خوبیها ؛ پاکیها ... « عشق » ( نه هوس ! نه شهوت ) البته این مهم یک مقدمه دارد و آن فهم « عشق » است . و این « فهم » بدون « عقل ورزیدن » ممکن نیست و عقل ـ پای استدلالیان ـ چوبین است اگر بی کشف و شهود باشد ! ( وقت خوبیست ماه رجب ! خلوتی اختیار کنیم ـ» مثل اعتکاف ـ و فکر کنیم که چه بکنیم ـ من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم .
سبزی ، تو خود بهار هستی ای عشق
سرشار از انتظار هستی ای عشق
من میدانم سری به ما خواهی زد
از بسکه بزرگوار هستی ای عشق
تا زلف تو پیچ و تاب دارد ای عشق
این دل غم بی حساب دارد ای عشق
من ماندهام و لشکری از تنهایی
برگرد ، مرو ... ثواب دارد ای عشق
.: Weblog Themes By Pichak :.