بسم الله الرّحمن الرّحیم
برو ، بمانی مرداب می شوی چشمه
نمان ، برو ، تهی از آب میشوی چشمه !
برو به عشق برس ، تشنه شو ، ترَک بردار
برو ، عمل کن ! دست از یقین و شک بردار
برو که « رفتن » رمز حیات پایندهست
« امید » توشة سبزی به سوی آیندهست
تمام ظرفیتت را ز روشنی پر کن
از آب و آینه از عشق هم تشکّر کن
بکَن ، بکاو ، فرو بر ، به درد رحم نکن
به سنگ خارا در این نبرد رحم نکن
به مادرت اقیانوس فکر کن برخیز
شب است گرچه ، چو فانوس فکر کن ، برخیز
تویی که باران ، چشمه نهاد نامت را
فرا گرفتهای از کوه استقامت را
کنون که چشم تو بر شیب خویشتن وا شد
مقدمات شکوفا شدن مهیّا شد
نگاه کن به نسیمی که گردباد شدهست
« کمی » که با همة همتش زیاد شدهست
اطاعت از آئینه اطاعت از نور است
سیاهکاری پیش سپیده منفور است
فرا بگیر از خورشید مهربان باشی
شبیه شب در افکار خود نهان باشی
تب رسیدن از عمر یأس کاستن است
بهار فصل بلوغ دوباره خواستن است
چه لحظههای قشنگیست فکر راه بکن
به چشم انداز روبرو نگاه بکن
درخت باید شد سبز فکر باید کرد
و ریشه در خاکی نرم و بکر باید کرد
برای باد که مثل قلندری ژندهست
بدان که تجربة بید نیز ارزندهست
تو چشمه ای ، چشمه ! دستهای تو پاک است
نگاه سبز تو عاری ز خار و خاشاک است
به جای آنکه به مقصد ز راه کج برسی
شتاب کن که به سرمنزل فرج برسی
خوش آن زمان که مسلّح به جهد و جِد گردی
شدی چو جاری با رود متّحد گردی
اگر شکیبا باشی هدف چه نزدیک است
ستیغ قلّه فضل و شرف چه نزدیک است
چو ابر ، گوش به فرمان باد باید داشت
به راه رفتن خود اعتقاد باید داشت
نسیم باید برنامه داشته باشد
که سر به کوه و بیابان گذاشته باشد
و در مقابل انبوه مشکلات بایست
که پیشرفت بدون تلاش ممکن نیست
اگر ز پا بنشینی غروب خواهی کرد
میان بستر حسرت رسوب خواهی کرد
تو چشمهای ، لبریزی ز عشق و جوش و خروش
ز چشمه ماندن خود هیچوقت چشم مپوش
مگر ببارد باران صدای سبز تو را
بهار میفهمد رد پای سبز تو را
سپیده سر زده قدری به نور عادت کن
اتاق تاریک ! از آینه اطاعت کن
به گردِ آبیِ پرواز پیله باید کرد
مگو که کرمی ! فکر وسیله باید کرد
این مثنوی برگزیده استانی پرسش مهر رئیس جمهور ( فرهنگیان ) این حقیر ( چند سال گذشته ) است
.: Weblog Themes By Pichak :.