لنگرود شهر من - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لنگرود شهر من

به نام خدا

قطعه ای از این حقیر در باره شهرم لنگرود را می‏خوانید . از این قطعه را تازگیها شهرداری لنگرود در سی دیی که به عنوان گزارش عملکرد خود بیرون داده با مقداری تلخیص استفاده کرده . این قطعه را از سایت عاشقان ولایت برداشته بودند و البته از حق نگذریم خواننده متن آن را خوب خوانده . و اما لنگرود شهر من :

لنگرود ، شهری است که بین آبی خزر و استواری لیلا کوه ، مجنون وار نشسته است و خونگرمی شالیزارهایش ، با خونسردی باغهای چایش ، به هم آمیخته ؛ و دیدن چهرة مهربان و همیشه بهاری مردمانش ـ با آن نگاه‎های روشنشان ـ آرزوی تمام کسانی است که یکبار نان و نمکی از سفرة اخلاصشان خورده باشند . لنگرود ، شهر شمخالهای آویخته ، تورهای مندرس صمیمی ، باغهای پرتقال ، رنگارنگ لباسهای روستایی ، عطر بلال و پونه و ... مردمانِ شور و عشق و ایثار است . مقبرة دوازده امام زادة به شهادت رسیده ، بر بلندای ملاتش ، ریشه داری « تشیع » را درخاک پاک قلبهای مردمش ، نمایانگر می‎کند و آفتاب ، به یاد شهیدانش هر غروب ، خون می گرید  لنگرود شهر ابریشم و شعر و رنج است . پروانه ها بر تبسم گلهایش پیله می کنند  و شعور ، در مقابل شعرش ، به زانو در می آید و « برنج » آینة رنج سالیان طولانیِ لبخند پینه بر دستانشان است . لنگرود : شهر من است . 

یا حق‏

 




تاریخ : یکشنبه 87/1/11 | 4:18 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی