یک غزل قدیمی - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک غزل قدیمی

به نام خدا

گریه می‌کنم

دارم به حال زار خودم گریه می کنم

بُغ می‌کنم ، کنار خودم گریه می‌کنم

برگرد ! ... ـ با خودم هستم ! ـ آی من ! ... ببین :

دارم در انتظار خودم گریه می‌کنم !

در زاد روز هر غزل عاشقانه‌ام

گل می کنم نثار خودم ، گریه می‌کنم !

پروانه‌ها ! به اشک شماها نیاز نیست

من خویش بر مزار خودم گریه می‌کنم

من آن پلنگ وحشی مغرور زخمیم

که بر سر شکار خودم گریه می‌کنم !!




تاریخ : شنبه 91/6/11 | 12:32 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی