شین مثل شعور

به نام خدا

می گویند روزی روزگاری دزدی رفته بود به خانه فقیری ؛ هرچه گشت چیز قابل توجهی برای دزدی نیافت . آخرالامر با عصبانیت تمام مشقهای پسر صاحب خانه را خط زد !

من غزلی دارم مال آن قدیم ندیمهاست ؛ سه بیتش این است :

بی دردهای غرب پرستی که هیچ وقت

باور نمی کنید بگویم شمالیند !!

افکارشان تجسّم پاکی ، نه اینکه نیست

بیچاره ها گرفتار بی مجالیند

نان شغالها هم آجر شده است چون

سگهای زرد هم اینجا خال خالیند !!

برگردیم به داستان خودمان : روزی روزگاری یکی که از حرفهایم خوشش آمده بود آمد و نظرهایی در تأیید آن داد ؛ یک نفر دیگر که نظرهای او را نپسندید اولاً به او فحّاشی کرد و نسبتهایی نا روا داد ( که بماند : او می داند و خدای خودش و این حق النّاسی که به گردنش آمده ) امّا همینقدر هم تاب نیاورد ، وبلاگ او را هک کرد . همین هکر بنده خدا ! اول کارهایش به نام خدا می گوید و می نویسد ( گاهی در پیامهایی که برایم می فرستد سلام علیکم می گوید ! و من متعجّبم که آیا سلامتی مرا می خواهد و یا مرگم را !؟ چون بعد از سلام فحشی هم می دهد و تهمتی هم می زند ) خوب است قدری بیندیشد خدا , بصیر و قهار و جبّار است . آیا نمی ترسد همین امشب مادرش دستش بشکند ؟! و یا برادرش ... و یا خودش ... .  بماند ( نمی خواهم برایش اتفاقی بیفتد و از چشم من ببیند ) خدا جواب ظلم را سریع می دهد و ظالم ، منتظر گرفتن دعای مظلوم باشد . س

بنابراین من فتوا می دهم که : اینگونه هکرها هیچ وقت به بهشت نمی روند !!

برای تقریب به ذهن این « نارفیق » بگویم : خدا در قرآن به کسانی که نسبتهای نا روا به کسانی که از آن بری هستند می دهند وعده عذاب سختی داده . آدرس بفرستد ( اگر وجودش را دارد ) سایر وعده هایی که خدا به امثال او را داده برایش بفرستم . مجری ماه خدا هم نشود !!