بیست سئوالی !! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیست سئوالی !!

به نام خدا

ـ وقت شما شروع شد !

ـ جان داره ؟

ـ بله

ـ مری هم داره ؟

ـ بله ؟ ... بله !

 ـ جاندارمری نیست ؟!

ـ نخیر آقا ! این حرفا چیه ؟!

ـ توی جیب کی جا می گیره ؟!

ـ توی جیب همه !

ـ انگشت سبّابه دست راست سگ اصحاب کهف نیست ؟!

ـ نخیر آقا ! این پرت و پلاها چیه !؟

ـ آخرش مشخص می شه !! ؛ آب دهن گنجشک یتیم نیست ؟!

ـ نخیر آقا !! ... لا اله ... !!

ـ چند تا سئوال شد ؟

ـ شش تا ؟

ـ چند تا مونده ؟

ـ چهارده تا !

ـ چرا جر می زنین !! همین چنتا مونده هم خودش یه سئواله دیگه !!

ـ هر کی میاد می خواد بیشتر بپرسه اونوقت شما ... !!

ـ بگذریم ! ماشین مشت ممدلی نیست ؟!

ـ آخه ماشین مشت ممدلی توی جیب کی جا می شه ؟!

ـ راست می گی ! حواسم نبود !! شاسی بوق ماشین مشت ممدلی چی ؟! اونم نیست ؟!

ـ آقا ول کنین ، وقتتون داره تموم می شه ؛ بجبنین چنتا سئوال پدر و مادر دار بپرسین !!

ـ خانم مجری چرا فحش می دین ؟!

ـ بله ؟! ... آقای تهیه کننده ... !!

ـ ببخشید ! چیز ... چیز نیست ؟!!

ـ چیز دیگه چیزه ! ... یعنی چیه ؟! منم به جفنگ افتادم !!

ـ چیز دیگه !! دوازاری !! یه دوازاری که وسطش هم سوراخه !!

ـ نه آقا دو زاری هم نیست !

ـ دیگه چی بپرسم !

ـ هرچی می خوای بپرس ؛ فقط سعی کن به جواب برسی !

ـ من فقط می خوام به سئوال هفدهم برسم !

ـ گیرم الآن سئوال هفدهم باشه اونوقت چی می شه !؟

ـ آهان حالا حال کن !! خواجه نصیرالدین قرمزه ؟!

ـ نه !!

ـ خواجه نصیرالدین آبیه ؟!

ـ نه !! شما فقط پرت و پلا گفتین ؛ دیگه وقتی هم ندارین ؛ فقط باید جواب رو بگین

ـ من هم همینو می خوام : جواب برنامه امروز شما اینه : خواجه نصیرالدین طوسی ! به به ! تشویق تشویق ... کفتون برید !!

ـ نخیر آقا جواب « سوسک » بود . شما باختین !!

ـ بله ؟ سوسک ؟! ... جر نزنین ! شما می خواین سرمو کلاه بزارین زود باشین ÷ونصد تومن منو بدین !!

ـ کلک چیه ؛ ÷ونصد تومن کدومه ؟!

یه کلکی توی کارتونه ! ... طراح سئوالتون کو ؟! همونی که تپله و موهاشو تیفوسی می ذاره ؟!

ـ طراح سئوال چیه !؟ ما اصلاً طراح سئوال نداریم !

ـ یعنی من کلک خوردم !؟

ـ یعنی چی آقا ؟ یه طور بگین ما هم متوجه بشیم

ـ داشتم می اومدم برای مسابقه ، یکی سوارم کرد ، تا فهمید برای مسابقه بیست سئوالی میام ، گفت من طراح سئوالشم ، ازم پونصد تومن گرفت و جواب رو بهم گفت ، گفت جواب این هفته خواجه نصیرالدین طوسیه ، بعدش گفت جواب رو از اول نگم ، یه خورده کشش بدم تا متوجه نشن ... ( گریه شدید ! )

ـ آهان که اینطور ! پس بگو چرا اینقدر جفنگیات تحویلمون دادین !! : انگشت سبّابه دست راست سگ اصحاب کهف !!  




تاریخ : یکشنبه 91/6/19 | 6:18 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی