شین مثل شعور

به نام خدا

به درخواست یکی از دوستان شعری در مورد کلاغ برایتان می گذارم . بخوانید حالش را ببرید !! ( که در دو مصرع اول معنی چه کسی می دهد !! )

اگر کلاغ نباشد ، که قار قار کند !!

که کرمهای زبان بسته را شکار کند !!

ببین چه معصومانه نشسته روی درخت !!

چگونه او کاری دور از انتظار کند ؟!

کبوتر است مگر او ، که بند آب دهد

برای مشتی دانه هزار کار کند

و یا عقاب که وقتی که خشم می گیرد

نمی تواند او را کسی مهار کند

از این پرنده بیچاره بر نمی آید

که قار قار کند حقّه ای سوار کند !

کلاغ ذاتاً آواز خوان قهاریست

ولی ز شرم نمی خواهد آشکار کند

کلاغ و دزدی و کلاشی و خبرچینی ؟!

خدا هر آنکس تهمت زن است خوار کند

برای آنکه بدست آورد دلتان را

نکرده ، از اینها توبه چند بار کند ؟!

...

ولی نه ... این خوش کردار ! جوجه ای انگار

گرفته می خواهد زودتر فرار کند

انتقادات و پیشنهادات همچنان خوانده و شنیده می شود