به نام خدا
و « اندوه » و « ترس » با هم متولد شدند . زمان آنها را زایید . این دو ، دو قلو هستند . ترس یک ربع بعد از اندوه به دنیا آمد . خاک بهانة خوبی بود برای ماندنشان امّا آسمان وقعی بر آنان نگذاشت . آنان برای تسخیر سینه ها چه حریصند امّا عقابها در دسترسشان نیستند . چرا که خاک بازی کار مرغان خانگی است و « مرا ز کنگرة عرش می زنند نفیر » !
در دره « لاخوفٌ علیهم تا قلهی « ولاهم یحزنون » دو قدم فاصله است .
بگذریم از بعضی گنجشکها که گاهی ادای سیمرغ را در میآورند و فکر میکنند گفتن « من نمیترسم » کافی است . بر تنشان خوف مثل پر روئیده است اصلاً آنها با صبحانه « خوف » میخورند ؛ « خوف » میپوشند ؛ « خوف » میخوانند . ببینید صدایشان ـ وقتی میگویند : « من نمیترسم » ـ چه میلرزد !
تنها یک طائفه هستند که نمیترسند و خوفی بر آنان نیست آنانکه در راه حسین ( علیه السلام ) مشغول حرکتند و ریشهی « تفکرشان » در رملهای کربلا آب میخورد ؛ حسینی که مورد خطاب « ارجعی الی ربّک راضیةً مرضیة » شد . او که حقیقتا نه خوفی بر او بود و نه اندوهگین گردید . حزن و اندوه تهمت بزرگی است اگر به او نسبت دهند ! آنجا که خواهرش جز زیبایی ندید چگونه او شکوه کرده باشد ؟!
در سرزمین شب اگرچه خفّاشها تاریکی بکارند و سیاهی درو کنند ؛ حسینیان و خواهندگان او جز مهربانی تقدیم غیر نمیکنند . و جمیل میگویند و جمال میبینند و جملهای از آنان نخواهی شنید جز روشنی ، جز نور ، جز سپیدی و رهایی
بیایید از امروز ما نیز نترسیم !
ترس تنها از گناه است و بس !
این است تفکّر روشن !
یا حق
.: Weblog Themes By Pichak :.