بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام
این روزها حال و هوای قدیمها افتاده توی سر ما ( توی سر ما ! ) ما هم از غزلهای قدیمیمان می گذاریم ؛ شاید شما هم حال و هوای آن قدیمها بیاید توی سرتان !
خراب خویشتن
کیستم پروانه ای مست و خراب خویشتن
گردبادی گشته محو پیچ و تاب خویشتن
شاهد ما با رضایت میبرد شب را به صبح
چونکه هر شب خویش میآید به خواب خویشتن !!
از خودم پرسیدهام در بارة چشمان او
ماندهام در حیرت آنگه از جواب خویشتن !
بی خبر از حال ما بگذار باشد هر کسی
ما و شعر و شاهد و شمع و شراب خویشتن !
خواب را باید ببیند بعد از این دیگر به خواب
هرکه همچون شمع ، خود شد آفتاب خویشتن
ای طبیب عشق ، مستِ نرگس بیمار تو
راضیم از دردهای بیحساب خویشتن
هرکه شمعی شد که دل کند از غم پروانه ها
میزند با دست خود آتش در آب خویشتن
بدرود
تاریخ : چهارشنبه 91/11/4 | 8:18 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.