ای خاک ! نبض سبز من دربست ، مال تو
این چشمهای بی نهایت مست مال تو
یادم نمیآید دلی هم داشته باشم
امّا اگر هم داشتم دربست مال تو
این چند تکه خواب کز رگهای چشم من
با ترکشی یکباره بیرون جست مال تو
اکنون که راه آسمان بر روی من وا شد
این جاده های خاکی بن بست مال تو
من چیزی از این استخوانها بر نمیدارم
قابل ندارد ! هرچه ، هرچه هست مال تو
آئینه باران بود اینجا ، آی دیو مرگ
از صورت من هرچه جا مانده است مال تو
بی سر سرودم این غزل را وقف لبخندش
این نامة خونین بی پیوست مال نو
ای آبی بی انتهای محض بعد از این
گر آسمان در حیرتم نشکست مال تو
ظهر تفحس عشق را تقسیم میکردند
این نصف پا مال من و این دست مال تو
عابد ارجمند
تاریخ : یکشنبه 87/8/12 | 9:43 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.