بسم الله الرّحمن الرّحیم
عشقِ آبیِ آسمانی من
تقدیم به امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) در غربت عزای بی بی دوعالم حضرت فاطمة زهرا ( سلام الله علیها )
گفتن از « عشق » گرچه آسان نیست
ای زبان باز کن نگاه مرا
تا ببینم سپید خواهد کرد
« شوق » لبخند روسیاه مرا
من از این راه دور آمده ام
تا شوم آشنای عشق ، همین !
خاک هستم اگرچه ، میخواهم
که بیفتم به پای عشق ، همین !!
مثل پروانه های سرگردان
بین راه مدینه گم شدهام
پی حس نگاه ابری تو
عازم آسمان قم شدهام
تویی آن یاس سبز پوش سپید
که به سرخی نشسته بال و پرش
کیست غیر از تو آسمان زمین
کیست غیر از تو مادر پدرش
گرچه پیش تو ریخته است دگر
همه ی آبروی من ، بی بی !
من ز جنس بهار خواهم شد
گر بخندی بروی من ، بی بی !
آب شد مظهر عطوفت تو
مادر مهربان آینهها !
باز با نور باز خواهد شد
گر بخندی ، زبان آینه ها
آه این دستهای آلوده
که به سویت دراز گشته تهی
یار غار علی ! خدا نکند
که ببینم که بازگشته تهی !
گر چنین خاکیم ببخش مرا
و نگاهم اگر چنین مانده است
چه کنم مدتیست پاهایم
محو تاریکی زمین مانده است
دل من وقتی از تو می گویند
به خودش بوی شرم می گیرد
شادم از اینکه با دل سردم
غم عشق تو گرم می گیرد
آه « بی بی » اگر اجازه دهی
به تو مادر بگویم از این پس
پیش روی تو سعی خواهم کرد
نرود آبرویم از این پس
باز امشب برای پهلویت
غزلی عاشقانه خواهم ساخت
خواهم آمد برای دیدن تو
شعر خود را بهانه خواهم ساخت
عشقِ آبیِ آسمانی من !
ای نگاهت بهانه ی اشکم
در رثای تو تا ابد جاریست
نوحة عاشقانه اشکم
تمام دنیا را به من دادهای بانو اگر یکبار به من بگویی « فرزند » ؛ السلامُ علیکِ و علی روحِکِ و علی بدنکِ یا صدیقه
.: Weblog Themes By Pichak :.