سخنی با مولی - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخنی با مولی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با سلام

این غزل قسمتی از « مثنوی غزل » این حقیر به نام    « سخنی با مولی از ورای تاریخ » است

در این روزها و شبهایی که به شهادت مظلومانة بی بی دو عالم حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) نزدیک می‌شویم به یاد غربت مولی امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) این غزل را برایتان زمزمه می کنم :

 

برای عشق و عدالت غریب زیست علی

هنوز مانده بفهمیم اینکه کیست علی !

و ... خویش را چه عجیب است شیعه می‌نامیم

من و شما که نفهمیده‌ایم کیست علی

چنان به لبخندش پشت کرده‌ایم انگار

میان ما بد عهدان غریبه‌ایست علی

کدام چاه در این شهر مرده می‌داند

که چیست معنی یک عمر خون گریست علی

اگرچه نا محرم مانده‌ایم پیش تو

مگویِ راز نگاهت بگو که چیست ، علی!

بیا عدالت و شمشیر خویش را بردار

و بار دیگر در بینمان بایست ، علی !


اللّهمّ صلّ علی محمدٍ و آلِ محمدٍ و عجّل فرجهُم




تاریخ : سه شنبه 92/1/20 | 12:18 صبح | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی