نگاههای سربی ! - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاههای سربی !

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اسراییل خبیث

چشمهای سربی

پرند از نگاه های سربی !

و نگاه های سربی

« دل ها » را می درند ، بدون رحم .

تفنگها

سینه هایشان خالی است ، قلب ندارند !

گلوله چیزی نیست که بتوان به آن « قلب » گفت !

فکر می کنم گاوهای اسرائیل

شیرشان هم طعم سرب دارد

سرب !

چه فرقی با تفاوت ندارد !؟

در قبیله همسایه با پنبه سر می برند شمع‌های سوخته را

و پروانه‌ها !

تمام شب را تا صبح سرفه می‌زنند

گمان می کنم

د . د . ت این روزها پر از سرب است ! و در کارخانه ای در بحرین تولید می‌شود !

اگر بخواهد با چرخ « سرب » بگردد

« صنعت » هیچ هم چیز خوبی نیست

من از قبیله‌ای دلم پر است

که سلام‌هایشان ـ حتّی ـ سربی است

و جنس کلاهی که به احترامتان از سر بر‌نمی‌دارند هم از سرب

ما ایلیاتی‌ها

گندم را با طلا عوض نمی کنیم

و آنان طلا می کارندو کاه درو می‌کنند

زمین وقتی پر از سرب باشد اینگونه است

خورشید مدتیست حرص می‌خورد :

آی پنجره‌های بسته !

 اتاقهای تاریک از آفتاب چیزی برای گفتن ندارند !

تکانی بخورید

صبح نزدیک است .

 




تاریخ : دوشنبه 92/2/2 | 7:12 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی