حسین ( علیه السلام) ؛ پیر مغان عشقِ حافظ - شین مثل شعور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حسین ( علیه السلام) ؛ پیر مغان عشقِ حافظ

بسم ربالْحسین                              حسین ( علیه السلام) ؛ پیر مغان عشقِ حافظ

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید       که سالک بی‎خبر نبود ز راه و رسم منزلها (1)

معنی بیت : اگر پیر مغان که از صحت و سقم راه‌ها با خبر است به کاری فرمان داد به ظاهر آن نگاه نکن ( و در فرمان پیر مغان شک نکن وآن را انجام بده ) زیرا همیشه حق به پیر مغان است .

 

نگاهی به بعضی از ابیات لسان الغیب می‌اندازیم شاید پرده از روی پیر مغان برداریم او که سلوکش با عقل حسابگر چوبین نمی‌خورد ! 

با توجه به اینکه « مغ » به روحانیان آئین زرتشتی گفته می‎شود (2) « پیر مغان » می‌تواند مهمترین شخصیت در بین « مغ »‌ ها باشد . این ترکیب بیست و چهار بار در غزلیات حافظ تکرار شده است . حافظ از ازل ، حلقة عاشقی پیر مغان را در گوش دارد (3) بیش از چهل سال از عمر خود ( تقرییاً تمام عمر پس از سن تکلیف ) رابه او ارادت ورزیده است (4) و تصمیم دارد که تمام عمر را اینگونه باشد (5)  و ترک خدمت او نکند (6) او مرشد (7) و پناهگاه است (8) مشکل به دست او حل می‏شود (9)  باید از او مدد جست (10) واژه‎هایی مانند « نیکی » (11) « همت » (12) « دولت » (13) گشایش (14) « معنی » (15) را باید از درگاه او چشم داشت . و مانند بعضی به ظاهر سالکان ، نباید او را آزرد (16) و ورد صبح و شام عاشق صادق ، دعای پیر مغان است (17) و سخن پیر مغان را باید با گوش هوش شنید (18) چارة کار به دست پیر مغان است (19) اوست که به گفته عمل می‎کند (20) و با عنایت خویش مرید را ازجهل می‎رهاند (21) با توصیفاتی که از پیر مغان آوردیم اولین شخصیتی که در اسلام می‌توان به او لقب پیر مغان داد ، پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) است و پس از ایشان  بالتبع ، معصومین ( علیهم السلام ) .

آری حجت موجة ما (22) در اینکه از بین معصومین ( علیهم السلام ) امام حسین را با توجه به بیت « به می سجاده رنگین کن ... » پیر مغان عشقِ حافظ نامیده‌ایم اشاراتیست که در این بیت وجود دارد ؛ در این بیت حرف از « پیر مغان » است و « رنگین کردن سجّاده » با « می » .

با توجه به اینکه اولاً شراب برای نوشیدن است نه ریختن ! ثانیاً « می » سرخ است و خون هم سرخ ( و خون برای ریخته شدن ! ) بیراه نیست بگوییم که حافظ از « می » ، خون را اراده کرده و از« سجّاده »  نماز را (23) . با این توضیحات یاد نماز ظهر عاشورای امام حسین ( علیه السلام ) می‌افتیم که در بحبوحة جنگ و در مقابل دشمن اقامه شد و در این نماز شهید و زخمی نیز در راه خدا نثار شد . ( خون بر سجاده ریخت !)

ذکر دو نکته هم خالی از لطف نیست : 1- پیر مغان خود سالک طریقت است و به آنچه فرمان می‌دهد عمل می‌کند ( مثل امام حسین ( علیه السلام ) که خود چنین کرد و سجاده با می‌ رنگین نمود )

2- از این بیت مشخص است که ظاهراً سجاده را با « می » رنگین کردن عاقلانه نیست ( چرا که شاعر می‌خواهد بگوید که اگر چه با حساب ظاهری نمی‌خورد تو این کار را انجام بده ! ) مانند وضعی که امام و یاران با وفایش در آن بودند ، از نظر عقلا نماز خواندن آن هم در مقابل دشمن سفّاکی که از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کرد ، کار سنجیده‌ای نبود و به قول معروف با معادلات مربوط به جنگ و دفاع و ... ، جور در نمی‌آمد امّا امروز می‌فهمیم که کاری درستتر از این کار ـ نماز ظهر عاشورا ـ در آن زمان وجود نداشت .

در زیارت نامة امام حسین ( علیه السلام ) می‎خوانیم که « اشهدُ انَّک قد اَقمتَ الصلوه و ءاتیتَ الذَّکوه و اَمَرْتَ بِالْمعروفِ و نهیْتَ عنِ الْمنکر » (24) و چه زیبا گفته‌اند که « در عشق دو رکعت نماز است که وضوی آن درست نیاید الّا به خون » (25)

کلمة « سالک » یعنی رونده ، راهرو ( در مسیر فکری و معنوی ) . « پیر مغان در ادب عرفانی ، نماد کسی است که در سلوک ، به حق راه جسته است و در اصطلاح سالکان ، به نام پیر ، مرشد و انسان کامل  از او نام برده می‎شود » (26)

 پانوشت‏ها

1- غزل 1 ، بیت 4

2- باید توجه داشت که در شعر آنهم شعر حافظ ، کلمات به معنای ظاهریشان نیست مثلاً در مورد « مغ » که به روحانی زرتشتی گفته می‌شود به معنای مطلق روحانی ( و یا معصوم ) اطلاق می‌شود .

3- حلقة پیر مغان از ازلم در گوش است       بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود ( غزل 205 ، بیت 2 )

4- چل سال بیش رفت که من لاف می‎زنم       کز چاکران پیر مغان کمترین منم ( غزل 343 ، بیت اول )

5- تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود       سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود ( غزل 205 ، بیت اول )

6- به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت       چرا که مصلحت خود در آن نمی‏بینم ( غزل 358 ، بیت 2 )

7- گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت       در هیچ سری نیست که بویی ز خدا نیست ( غزل 69 ، بیت 9 )

8- و گر کمین بگشاید غمی ز گوشة دل       حریم درگه پیر مغان پناهت بس ( غزل 269 ، بیت 3 )

9- مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش       کو به تأیید نظر حل معما می‏کرد ( غزل 142 ، بیت 3 )

10- گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن       شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود ( غزل 208 ، بیت 5 )

11-نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان       هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود ( غزل 203 ، بیت 2 )

12- در این غوغا که کس کس را نپرسد       من از پیر مغان همت پذیرم ( غزل 332 ، بیت 8 )

13-  حافظ جناب پیر مغان جای دولت است       من ترک خاکبوسی این در نمی‎کنم ( غزل 353 ، بیت 7 )

14- از آستان پیر مغان سر چرا کشیم       دولت در آن سرا و گشایش در آن در است ( غزل 39 ، بیت 4 )

15- آنروز بر دلم در معنی گشوده شد       کز ساکنان درگه پیر مغان شدم ( غزل 321 ، بیت 6 )

16- تشویش وقت پیر مغان می‎دهند باز       این سالکان نگر که چه با پیر می‎کنند ( غزل 200 ، بیت 6 )

17- منم که گوشة میخانه خانقاه من است      دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است ( غزل 53 ، بیت اول )

18- من که خواهم که ننوشم مگر از راوق خم       چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم ( غزل 340 ، بیت 8 )

19- گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید       کدام در بزنم چاره از کجا جویم ( غزل 379 ، بیت 4 )

20- مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ       چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ( غزل 145 ، بیت 7 )

21- بندة پیر مغانم که ز جهلم برهاند       پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد ( غزل 158 ، بیت 6 )

 

22- بر گرفته ازبیت : به رغم مدعیانی که منع عشق کنند      جمال چهرة تو حجت موجه ماست ( غزل 23 ، بیت2 )

23- از اقسام دلالت ، دلالت وضعی است که از اقسام آنهم دلالت لفظی است و از اقسام آن یکی دلالت تضمنی یعنی دلالت لفظ بر قسمتی از معنای موضوعٌ له است مانند دلالت سجاده که جزئی از نماز است به نماز .

 نک : شیروانی ، علی ـ تحریر منطق ، انتشارات دارالعلم ، چاپ اول ، 1378 ، صفحة 49  

24- شیخ عباس قمی ـ مفاتح الجنان ، زیارت مطلقة امام حسین ( علیه السلام ) ، صفحة 835 ( این فراز در بعضی از زیارات دیگر هم آمده است )

25- این فراز از حسین منصور حلاج نقل شده ؛ به قول حافظ : خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد       به آب دیدة و خون جگر طهارت کرد ( غزل 132 ، بیت 3 )

26-  دکتر حسن انوری ـ صدای سخن عشق ، صفحة 25                                                                                                                                            




تاریخ : چهارشنبه 86/5/17 | 10:39 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی