حافظ ما ، حافظ دیگران - شین مثل شعور

حافظ ما ، حافظ دیگران

اگر سری به دیوان حافظ بزنیم و در آن دقیق شویم ، با شگفتی خواهیم دید که انگار بسیاری از ابیات این دیوان در رثای امام حسین ( علیه السلام ) سروده شده است ؛ شاید بعضی فکر کنند که اصلاً خاصیت « غزل حافظ » این است که هر کس ، با هر ذوقی می‎تواند آن را به سود خویش و هر آنگونه که می‎خواهد ، معنی کند ؛ و مراد هر دو طایفة « مسافر در سفر روحانی » و « مست از میِ انگوری » (4) ، از دیوان حافظ ، حاصل است ؛ امّا به نظر نگارندة این سطور ـ همانگونه که در مباحث این نوشتار خواهد آمد ـ اینگونه نیست ، بلکه حافظ ، بر عکس نظر بعضی که زندگیش را به دو دوره ، یکی سرشار از فسق و فجور و دیگری پس از توبه از معاصی ، تقسیم می‎کنند ــ آسمانیان را مدح کرده نه زمینیان و معشوقه‌های خاکی را .

حافظ که قرآن را ( آنهم با چهارده روایت ) در سینه داشت (5) و از علمای عصر خویش به شمار می‎رفت و با روایات و احادیث ، آشنا بود ،                                                                                                                              . در تمام عمر خویش با پاکی زیست و مسلمانی معتقد و عامل به شرع مقدّس ، بود . (6) اصولاً صاحت اندیشة حافظ والاتر از آن است که به کوته نظری و ابتذال فکری آنهم از نوع هوسبازانه‌اش متّهم شود .

حافظ در پی گشودن نقاب از رخ اندیشه‎ای اصیل بود (7) که جز نزد « آسمانیان » در جای دیگری تا بدین قدر ، ارزش ندارد . او ـ اگرچه ظاهر اشعارش در بسیاری از موارد این را نشان نمی‎دهد ـ با معشوقه های خاکی و شاهدان زمینگیر ، سر و کار نداشته بلکه با ساکنان عالم ستر و عفافِ ملکوت یعنی فرشتگان ، بادة مستانه می‎زده (8) و عرفان و سلوک الی الله را با همت و پشتکار و صبری در خور ، به پایان برده است (9) عرفان حقیقی ـ که یقیناً حافظ به آن رسیده است ـ بیش از یک راه ندارد و آن ، پی بردن به مقام عارفان حقیقی به خدا که همان اهل بیت رسول خدا ( صلّی الله علیه و آله ) هستند ، است . و ... مخصوصاً مقام « حسین » ( علیه السلام ) که در عشق و عرفان ، برای آزادگان تمام تاریخ ، الگویی به تمام معنی است . (10)  

                                                                                  .

 پاورقیها :

1- غزل 13 ، بیت 6

2- غزل 39 ، بیت 5

3- در اینکه چرا حافظ را لسان الغیب می‎نامند ، اگر بخواهیم از  خود او شاهد بیاوریم ، این ابیات جای تأمل دارند :

شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است       آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش ( غزل 281 ، بین 9 )

مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند       که اعتراض به اسرار علم غیب کند ( غزل 188 ، بیت 1 )

ببین در آینة جام نقش بندی غیب       که کس امید ندارد چنین عجب ز منی ( غزل 477 ، بیت 6 )

4- برگرفته شده از « گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم        بعد منزل نبود در سفر روحانی » ( غزل 472  ، بیت 4 )

و بیت « مستی عشق نیست در سر تو      رو که تو مست آب انگوری » ( غزل 453 ، بیت سوم )

5- « عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ   قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت » ( غزل 94 ، بیت 11 )

6-  از جمله ، این ابیات را می‎توان به عنوان شاهد مثال آورد :

مستی عشق نیست در سر تو       رو که تو مست آب انگوری ( غزل 453 ، بیت 3 )

چل سال بیش رفت که من لاف میزنم       کز چاکران پیر مغان کمترین منم ( غزل 343 ، بیت اول )

گرچه دوریم به یاد تو قدح می‎گیریم       بعد منزل نبود در سفر روحانی ( غزل 472 ، بیت 7 )

حافظ از معتقدان است گرامی دارش       زانکه بخشایش بس روح مکرم با اوست ( غزل 57 ، بیت 7 )

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد       حالتی رفت که محراب به فریاد آمد ( غزل 173 ، بیت اول )

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ        از یمن دعای شب و ورد سحری بود ( غزل 216 ، بیت 10 )

7- کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب       تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند ( غزل 184 ، بیت 7 )

8- آنجا که می‎گوید : « ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت       با من راه نشین بادة مستانه زدند » ( غزل 184 ، بیت 7 )

9- این معنا را می‎توان از این غزل او دریافت :

دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند       وندران ظلمت شب آب حیاتم دادند

بی خود از شعشعة پرتو ذاتم کردند       باده از جام تجلّی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی       آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینة وصف جمال       که در آنجا خبر از جلوة ذاتم دادند

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب       مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

هاتف آنروز به من مژدة این دولت داد       که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

این همه شهد و شکر کز سخنم می‎ریزد       اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند

10- چون در این مجال اندک منظور ما اثبات شخصیت حافظ نیست ، خوانندگان عزیز می‎توانند جهت مطالعه و تحقیق بیشتر به کتاب « تماشاگه راز »  استاد شهید مرتضی مطهری مراجعه کنند ، که برای منظور مورد نظر ، بسیار کار گشا و بهترین سند است .

 




تاریخ : سه شنبه 87/11/1 | 3:19 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر

  • paper | سبزک | تبلیغات متنی