بسم الله الرّحمن الرّحیم
همانگونه که قبلاً گفته شد عبادات دارای ظاهری است و باطنی . ظاهر عبادات از اقوال و حرکاتی تشکیل شده و باطن آن دارای اسراری است که به این اسرار جز با رعایت ظاهر آن عبادت نمیتوان رسید
یکی از عبادات نماز است .
درست رعایت کردن قیام و رکوع و سجود و ... به رعایت ظاهر نماز برمی گرد ؛ رعایت ادب حضور ( با خضوع و خشوع ) به رعایت ادب نماز ( باطن ) بر می گردد و « قرب الهی » غایت سیر نمازگزار در گذر از معبر نفس به سوی معبود حقیقی است . پس « قرب الهی » میشود از اسرار نماز
ما در این مقال کوتاه و با این فهم اندک برخی از آداب نماز را هم خوانی می کنیم . نویسنده هم در فهم باطن نماز مانند خواننده است ! من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش !
بنا به لطیفة « آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید جرأت کرده و دست به قلم شده ام
یکی از مهمترین مقدمات برای رسیدن به آداب نماز فهم « عزّ ربوبیت و ذلّ عبودیت » است ( همانگونه که امام راحل قدّس سره الشّریف در کتاب فاخر آداب نمازشان میفرمایند ) خضوع و خشوع و تذلّل در نماز میسّر نمیشود جز با فهم قلبی و ادراک عقلی این ظریفه.
فهم « عزّ ربوبیت و ذلّ عبودیت » نیز امکان پذیر نیست مگر با تفکّر صحیح در آیات آفاقی و انفسی . انسان باید لحظاتی از عمر خود ( در روز و شب ) را صرف دانستن عظمت پروردگارش کند تفکر اگر آنگونه که باید ، باشد کاری با انسان می کند که او از عمق جان فریاد خواهد کشید « سبّوحٌ قدّوسٌ ربُنا و ربُ الملائکة و الرّوح » اگر اینگونه شود یقیناً در رکوع وقتی میگوید « سبحان ربّی العظیم و بحمده » گویی در ستون فقراتش سنگینی عالم مُلک را احساس خواهد کرد و از این بار گران ( از درک عظمت خدا ) بعضاً توانایی سربرداشتن از رکوع را نخواهد داشت ( رکوع بزرگانی مانند شیخ حسنعلی اصفهانی در بام حرم امام رضا ( علیه السلام ) که یک شب زمستانی از شب تا سحر طول کشید و بر پشت معظم له برف نشسته بود از همین رکوع هاست ! ـ احتمالاً ـ )
از دیدن یک مورچه و ظرافتهایی که در این موجود کوچک بکار رفته تا میلیونها ستارهای که در منظومه شمسی است و تا و تا و تا ...
و با غوص در ملکوت آسمانها و زمین و باطن خودش که چه موجودی است و ( مثلاً ) اینکه صحبت میکند، میبیند ، کیست ؟ ... « من » او چگونه با این جسم خاکی در ارتباط است . او دو تاست یا یکی و ... :
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد
یا کدام است سخن مینهد اندر دهنم ! ...
بی ادبانه نماز خواند ما به این علت است که به عزّ و عظمت ربّ الکریم پی نبردهایم و از سوی دیگر به ذلّت خود در مقابل او : « ما انَا و ماخطری » ( من کیم و ارزش من چیست ؟! )
ما بجای اینکه با گردنی کشیده در مقابل او رکوع کنیم که : اگر با تیغ گردنم را بزنند از بندگیت دست بر نمی دارم ! با گردنکشی رکوع می کنیم ...
انا الذی عصیتُ جبّار السّماء ...
یا حق
.: Weblog Themes By Pichak :.