بسمه تعالی
این غزل را در جوانی نوشتم
بیش از 22 سال پیش
نگرانم !
من از سیاهی بخت سیاه خود نگرانم
چو شمعی از دم سوزان آه خود نگرانم
در این دیار که عشق و هوس شده است برابر
من از روانی پاک نگاه خود نگرانم
دوباره درد دلم را به گوش پنجره گفتم
که من ز تنگی تاریک چاه خود نگرانم
گناه کردن خود را دلم قبول ندارد
و من برای دل بی گناه خود نگرانم !!
تو خیرخواه من و ناله ی منی و من امّا
برای دلخوشی خیرخواه خود نگرانم !
شبیه رودی هستم که با تمام زلالی
برای خستگی گاه گاه خود نگرانم
همیشه زخمی و تلخ است شعر ساده ی « عابد »
من از ادامه ی خونین راه خود نگرانم !
تاریخ سرودن مهر 1370
تاریخ : پنج شنبه 92/8/9 | 2:33 عصر | نویسنده : زین العابدین آذر ارجمند | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.